مقايسه نگرش اساتيد و دانشجويان دانشكده پرستاري و مامايي تبريز نسبت به مشاوره تحصيلي در سال 1390

Comparison of Faculty Members and Studentיs Attitude toward Educational Counseling in Faculties of Nursing and Midwifery, 2011

مقدمه: مشاوره يكي از عوامل موثر در پيشرفت تحصيلي دانشجويان مي‌باشد. عدم اعتقاد دانشجويان به مفيد بودن مشاوره و وجود تفاوت در نگرش اساتيد و دانشجويان مي‌تواند يكي از موانع اجراي صحيح اين برنامه به شمار آيد، لذا اين مطالعه با هدف تعيين و مقايسه نگرش اساتيد و دانشجويان نسبت به مشاوره تحصيلي انجام شده است. روش: در اين مطالعه توصيفي مقايسه‌اي در سال 90، نگرش 31 استاد و 250 دانشجوي (پرستاري ، مامايي و اتاق عمل) دانشكده پرستاري و مامايي تبريز كه به روش تصادفي وارد مطالعه شدند، از طريق پرسشنامه 18 سوالي تعيين نگرش نسبت به مشاوره تحصيلي ادهمي و همكاران مورد بررسي قرار گرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماري SPSS 13 و آمار توصيفي و استنباطي (آزمون تي مستقل، همبستگي پيرسون و آناليز واريانس يكطرفه) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته ها: در اين مطالعه ميانگين و انحراف معيار نگرش اساتيد راهنما 7/19±73/51 و دانشجويان 8/18±63/91 بود كه اين اختلاف از نظر آماري معني‌دار بود(p < 0/0001)، همچنين در اين مطالعه ميانگين و انحراف معيار نمره نگرش اساتيد پرستاري(1/85±51/37 ) به طور معني داري بيشتر از اساتيد مامايي( 4/80 ± 47/78 ) بود(p < 0/01). نتيجه‌گيري: بين نگرش اساتيد و دانشجويان تفاوت وجود داشت. اساتيد مشاوره را براي سازگاري و حمايت از دانشجو لازم مي‌دانند. از نظر دانشجويان نيز مشاوره نيازمند تخصص است. توجه به اين تفاوت‌ها به هنگام ارايه خدمات مشاوره‌اي توسط اساتيد لازم و ضروري است.

Introduction: Consultation is one of the most effective factors in the studentsʹ educational progress. Lack of belief in the effectiveness of consultation and differences in studentsʹ attitudes on the effectiveness of counseling can be a barrier to implementation of this program. Therefore, this study aimed to determine and compare the attitude of faculty members and students toward academic counseling. Methods: In this comparative study in 2011, the attitude of 31 faculty members and 250 students (nursing, midwifery and operating room) of Tabriz Nursing and Midwifery faculty with random sampling method, were examined using Adhamiʹs attitude of academic counseling, an 18-item questionnaire. The data analysis was conducted using descriptive and inferential statistics, (independent t-test, pearson correlation and Oneway analysis of variance) by SPSS version 13. Results: There was a significant difference in the mean and standard deviation of faculty members and students’ attitude 73.51±7.19 and 63.91±8.18, respectively (P<0.0001). Also in this study, the mean and standard deviation of nursing faculty membersʹ attitude (51.37±1.85) was significantly more than midwifery faculty members (47.78±4.80) (P<0.01). Conclusion: According to the findings, there were differences between the attitudes of faculty members and students in some cases. In the viewpoint of faculty members, counseling was necessary to support the student. In the viewpoint of students, consulting required specialty in the field. Attention to these differences is necessary in providing the necessary counseling services by faculty members.