شماره ركورد :
981103
عنوان مقاله :
بررسي وضعيت سلامت روان و مهارت‌هاي مقابله‌اي در زنان سرپرست خانوار شهر بيرجند
پديد آورنده :
عنايتي‌فر الهه
پديد آورندگان :
ميري محمدرضا نويسنده دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - دانشكده بهداشت - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي موثر بر سلامت , نوروزي انسيه نويسنده دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - دانشكده بهداشت - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي موثر بر سلامت , حسيني طيبه نويسنده دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - دانشكده بهداشت - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي موثر بر سلامت , ملاكي مقدم حكيمه نويسنده مركز تحقيقات عوامل اجتماعي موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشكي بيرجند Malaki Moghadam H
سازمان :
دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - دانشكده بهداشت
تعداد صفحه :
8
از صفحه :
11
تا صفحه :
18
كليدواژه :
مهارت‌هاي مقابله‌اي , زنان سرپرست خانوار , سلامت روان
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: زنان سرپرست خانوار گروه آسيب‌پذيري هستند كه در معرض انواع آسيب‌هاي روان‌شناختي و اجتماعي قرار دارند.لذا اين مطالعه باهدف بررسي وضعيت سلامت روان و مهارت‌هاي مقابله‌اي زنان سرپرست خانوار شهر بيرجند در سال 1396 انجام شد. مواد و روش‌ها: اين مطالعه توصيفي تحليلي بر روي 200 نفر از زنان سرپرست خانوار 50-20 سال تحت پوشش كميته امداد شهر بيرجند انجام شد. نمونه‌گيري به صورت خوشه‌اي وبراي انتخاب نمونه ازهر يك از مناطق شهر بيرجند از تخصيص متناسب استفاده شد. جمع آوري داده ها از طريق پرسشنامه استاندارد راهبردهاي مقابله اي لازاروس و سلامت عمومي صورت گرفت. داده‌ها پس از جمع آوري در SPSS 19 وارد و توسط آزمون كاي اسكوير، tمستقل، آناليز واريانس يك‌طرفه و كروسكال واليس تجزيه وتحليل شد. نتايج: ميانگين سني زنان مورد 36/7±5/38 سال بود،5/48% به علت طلاق سرپرست شده بودند.تنها 6/11% سلامت روان مطلوب داشتند و 5/77 % پاسخگويان از مهارت‌هاي مقابله اي مسيله محور برخوردار بودند.بين سلامت روان و مهارت‌هاي مقابله‌اي رابطه معناداري مشاهده نشد. در بين متغيرهاي دموگرافيك تنها وضعيت اشتغال و تحصيلات با سلامت روان ارتباط داشت به طوري كه اختلال در كاركرد اجتماعي در زنان شاغل به گونه معناداري بالاتر بود وزناني كه تحصيلات بالاتري داشتند از افسردگي بالاتري برخوردار بودند.وضعيت اشتغال نيز با سبك‌هاي مقابله‌اي ارتباط معنادار داشت،درواقع زنان بيكار نسبت به شاغل هيجان مدارتر بودند. نتيجه‌گيري: زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه از سلامت روان مناسبي برخوردار نيستند،بنابراين نياز به برنامه‌ريزي در راستاي مداخله‌هاي موثر و به تبع آن بهبود شرايط زندگي و سلامت روان اين زنان احساس مي‌شود.
چكيده لاتين :
Background and Objective: Female heads of households stand as a vulnerable group who are exposed to various psychological and social harms. The purpose of this study was to determine the mental health and coping skills of female heads of households in Birjand in 2017. Materials and Methods: This cross-sectional study incorporated 200 women (age range: 20-50 years) that were covered by the Relief Committee. They were selected by cluster sampling method where participants were selected via proportional allocation from each region in Birjand. The data were collected by Lazarus’ Ways of Coping Questionnaire and the standard General Health Questionnaire. Data were analyzed in SPSS 19 using Chi-square, independent t-test, one-way ANOVA and Kruskal-Wallis tests. Results: The mean age of women was 38.5 ± 36.7 years old. They acted as heads mainly because of divorce (48.5% of them). Only 11.6% had a satisfactory mental health and 77.5% had problem-oriented coping skills. There was no significant relationship between mental health and coping skills. Among demographic variables, only employment status and education correlated with mental health, so that social dysfunction was significantly greater in employed women. Women with higher education levels had higher depression. Employment status was also significantly associated with coping styles where unemployed women were more emotion-oriented than the employed ones. Conclusion: The female heads of households in this study fail to have proper mental health. Thus, there is the need for planning effective interventions and consequently improving living conditions and mental health of these women.
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
دانشور- پزشكي
عنوان نشريه :
دانشور- پزشكي
لينک به اين مدرک :
بازگشت