رابطه هوش هيجاني و خود پنداره با پيشرفت تحصيلي دانشجويان

Relationship of Emotional Intelligence and Self- Concept with Students’ Academic Achievement

اهداف: مهم‌ترين وظيفه نظام آموزشي، آماده‌ ساختن دانشجويان براي كسب دانش و مهارت‌هاي شناختي و شغلي به‌منظور ورود به اجتماع است. لذا شناخت عواملي كه منجر به پيشرفت تحصيلي دانشجويان مي‌شود از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. اين مطالعه با هدف بررسي رابطه هوش هيجاني و خودپنداره با پيشرفت تحصيلي دانشجويان انجام شد. روش‌ها: در اين مطالعه توصيفي- تحليلي، 99 نفر از دانشجويان دانشكده پرستاري- مامايي قاين در سال تحصيلي 92-1391 به‌صورت سرشماري وارد مطالعه شدند. براي جمع‌آوري اطلاعات از پرسش‌نامه‌هاي استاندارد هوش هيجاني بار- آن و خودپنداره راجرز استفاده شد. داده‌ها با استفاده از روش‌هاي آماري توصيفي و استنباطي (آزمون T مستقل و ضريب همبستگي پيرسون) به‌كمك نرم‌افزار SPSS 14 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته‌ها: بين ميانگين نمرات هوش هيجاني، خودپنداره واقعي و خودپنداره آرماني در دانشجويان دختر و پسر تفاوت معني‌داري وجود نداشت، ولي ميانگين معدل در دختران به‌طور معني‌داري بيشتر از پسران بود(0/001>p). بين پيشرفت تحصيلي با خودپنداره آرماني و بين هوش هيجاني با خودپنداره آرماني و خودپنداره واقعي رابطه مثبت و معني‌دار وجود داشت. اما بين هوش هيجاني و پيشرفت تحصيلي (معدل) رابطه‌اي مشاهده نشد. نتيجه‌گيري: خودپنداره بالاي دانشجويان با پيشرفت تحصيلي آنان ارتباط دارد و دانشجوياني كه خودپنداره بهتري دارند و برداشت خوبي از خود و توانايي‌هاي خود دارند از پيشرفت تحصيلي بالاتري برخوردارند.

Aims: The most important task of the educational system is to prepare students to acquire knowledge and career and cognitive skills to enter the community. Therefore, identifying the factors leading to the students’ academic achievement is very important. This study aimed to investigate the relationship between emotional intelligence and self-concept with students’ academic achievement. Methods: This descriptive-analytical study was done on 99 students of Qaen Nursing and Midwifery School in 2012-13 through census sampling. Two standardized Bar-On emotional intelligence and Rogers self-concept questionnaires were used to collect data. Data were analyzed using descriptive and inferential (independent T test and Pearson's correlation coefficient) statistics using SPSS 14 software. Findings: There was no significant difference between emotional intelligence, real self-concept and ideal self-concept in male and female students scores, the mean grade was significantly higher in girls than boys (p<0.001). There was a positive and significant relationship between academic achievement and ideal self-concept and also emotional intelligence and ideal self-concept and real self-concept. No relationship was observed between emotional intelligence and academic achievement (mean). Conclusion: The high students’ self-concept is associated to their academic achievements and who they have better self-concept have a good impression of themselves and their abilities and they also have more academic achievement.