ميزان هماهنگي رسانه‌هاي آموزشي انتخابي اساتيد با ترجيحات حسي- ادراكي دانشجويان

Matching Level between Professors’ Selected Media and Emotional-Perception Preferences of Students

اهداف: توجه به تفاوت‌‌هاي فردي و سبك‌هاي يادگيري گوناگون در فراگيران، براي اثربخش ­ترشدن يادگيري ضروري است. اگر سبك تدريس به‌ كار گرفته‌شده كاملاً مطابق با سبك ترجيحي دانشجويان باشد، عملكرد يادگيري بهبود مي ­يابد. هدف پژوهش حاضر، بررسي ميزان تطبيق سبك­‌هاي يادگيري دانشجويان با فناوري و رسانه­­‌هاي آموزشي مورد استفاده اساتيد در دانشگاه علوم پزشكي اصفهان بود. ابزار و روش­ها: در اين پژوهش توصيفي- همبستگي در سال تحصيلي 94-1393، 90 نفر از دانشجويان رشته پزشكي و دندان‌پزشكي دانشگاه اصفهان به‌روش نمونه­ گيري طبقه‌اي متناسب با حجم و به‌صورت تصادفي انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش‌نامه محقق‌ساخته بررسي سبك­‌هاي يادگيري و فناوري‌هاي مورد استفاده اساتيد بود. داده­‌ها با كمك نرم‌افزار SPSS 22 و با استفاده از آزمون T هتلينگ و ضرايب توافق سامرز، كندال و گاما مورد تحليل قرار گرفتند. يافته ­ها: سبك ديداري بيشترين و سبك شنيداري كمترين سبك داراي ارجحيت از ديدگاه دانشجويان بودند. اساتيد در تدريس خود از تركيبي از فناوري­‌ها استفاده مي­كردند و بيشترين فناوري مورد استفاده اساتيد از نوع رسانه‌‌هاي ديداري و كمترين رسانه مورد استفاده اساتيد رسانه جنبشي/حركتي بود. ميزان همخواني سبك‌هاي خواندني/نوشتني، شنيداري و جنبشي/حركتي دانشجويان با فناوري‌هاي انتخاب‌ شده توسط اساتيد معني‌دار نبود (05/0p>)، اما تطابق سبك ديداري دانشجويان با فناوري‌هاي ديداري انتخاب‌ شده توسط اساتيد معني‌دار بود (05/0p<). نتيجه­ گيري: فناوري­ هاي انتخابشده توسط اساتيد دانشگاه علوم پزشكي اصفهان با سبك يادگيري ديداري دانشجويان مطابقت دارد، ولي با سبك‌هاي خواندني/نوشتني، شنيداري و جنبشي/حركتي آنان سازگار نيست.

Aims: Considering individual differences and different learning styles in the learners is necessary in more effective learning. If the used learning style may be fully correspond with the students’ preffered style, there is a better learning performance. The aim of this study was to assess the conformity of the students’ learning styles with educational media and technologies used by the teachers at Isfahan University of Medical Sciences. Instrument & Methods: In the descriptive-correlational study, 90 medicine and dentistry students of Isfahan University were randomly selected via Stratified Sampling method in 2014-15 academic year. The study tool was a researcher-made questionnaire to investigate the learning styles and technologies used by the teachers. Data was analyzed in SPSS 22 software using Hotelling’s T test, and Somers’, Kendall’s, and Gamma Agreement Coefficients. Findings: From the students’ viewpoints, visual and auditory styles were the most and the least preffered styles, respectively. A combination of the technologies was used by the teachers. In addition, visual and kinesthetic/motion mediae were the most and the least used technologies by the teachers, respectively. There was no significant conformity between read/write, aural, and kinesthetic/motion styles of the students and the technologies used by the teachers (p>0.05). Neverheless, there was a significant conformity between the students’ visual style and the visual technologies used by the teachers (p<0.05). Conclusion: There is conformity between the technologies used by the teachers of Isfahan University of Medical Sciences and the students’ viual learning style. However, the technologies are not compatible with read/write, aural, and kinesthetic/motion styles of the students.