عنوان مقاله :
شخصيت دايه و دلاله در داستان هاي شفاهي و رسمي با تكيه بر فيروز شاه نامه (داراب نامه ي بيغمي)، داراب نامه ي طرسوسي، سمك عيار، سندبادنامه، طوطي نامه و جامع الحكايات
پديد آورندگان :
تشكري، منوچهر دانشگاه شهيد جمران اهواز , قاسمي پوز، قدرت دانشگاه شهيد جمران اهواز , محمدحسني صغيري، زهرا دانشگاه شهيد جمران اهواز
كليدواژه :
قوادگي , واسطه , دلاله , دايه
چكيده فارسي :
يكي از نمودهاي بارز حضور زنان در داستان هاي ادبيات شفاهي و رسمي، به ويژه در داستان هاي عاشقانه - كه بيشتر چهره اي مثبت و مؤثر از زنان سالخورده را به تصوير مي كشد - شخصيت "دايه" است. اصلي ترين وظيفه دايه شيردهي و پرورش فرزندخوانده در كودكي و نگهداري از نوزادان دختر حتي تا پايان عمر آنهاست. در دوران بزرگسالي دختران گاهي دايه حتي پررنگ تر از مادر در داستان حضور مي يابد و فرزندخوانده را در سخت ترين چالش هاي زندگي اش ياري مي دهد. افزون بر اين، گاه دايه ها در نقش راهنما يا ياريگر شخصيت هاي اصلي در داستان ظاهر مي شوند و با استفاده از تجارب خود، در مواقع حساس داستان، گره گشايي مي كنند. واسطه گري ميان عاشق و معشوق، ياري رساندن به عاشق و معشوق در راه وصال، عياري و شجاعت و ياري كردن مبارزان و عياران، فعاليت اجتماعي سياسي و نجات جان فرزندخوانده، از جمله كارهاي دانه هاست كه در داستانها پديدار مي شود. در تقابل دايه هاي مثبت، با شخصيت دلاله هاي قواده در داستان هاي رسمي
روبه رو مي شويم كه در داستان هاي ضدّزن، نقش معناداري دارند و تصويري منفي از
شخصيت زنان را به نمايش مي گذارند. در اين پژوهش به بررسي نقش ها و فعاليت هاي
دايه در كتاب هاي فيروزشاه نامه ( داراب نامۀ بيغمي)، داراب نامۀ طرسوسي، سمك عيار ،
سندبادنامه ، طوطي نامه و جامع الحكايات پرداخته مي شود. هدف اين پژوهش تبيين يكي
از ابعاد مختلف شخصيت زن (واسطه گري) در ادبيات عامه و بازتاب آن در آثار ادبي است
كه از نظر فرهنگي در جريان فكري جامعه اهميت مي يابد.
عنوان نشريه :
فرهنگ و ادبيات عامه
عنوان نشريه :
فرهنگ و ادبيات عامه