عنوان مقاله :
عوامل زوال حكومتها از ديدگاه قرآن؛ نمونهي تاريخي، حكومت صفويه
پديد آورندگان :
آتشگه، مهديه گروه تاريخ ايران دوره اسلامي، دانشگاه سيستان و بلوچستان
كليدواژه :
قرآن , حكومت صفويه , ظلم , فساد , فرقه
چكيده فارسي :
هر حكومت در طول حيات خود مراحلي را طي ميكند و در پايان به سراشيبي انحطاط ميافتد، مرحلهاي كه به عقيدهي برخي محققان، هر حكومت ناگزير از گذشتن از آن است و اين مرحله آخرين مرحلهي حيات حكومتها محسوب ميشود؛ اما اين بدان معنا نيست كه انحطاط، بدون دليل و ناگهاني رخ دهد؛ بلكه هر حكومت به خودي خود و بر اساس ويژگيهاي حكومتها، خود به خود زمينههاي زوال را فراهم ميآورد و در نتيجهي آن عوامل منحط ميشود. عوامل سقوط در خود حكومتها نهفته است؛ در نظامهاي اجتماعي، در فكر مردم و حكام و در اخلاق و رفتار آنها و هرگونه تغيير منفي در آنها زمينهي نابودي را فراهم ميآورد. آينهي قرآن، حكومتهاي بسياري را به ما نشان ميدهد كه هر كدام با وجود عواملي نابود شدهاند و آن علل و عوامل را براي عبرت آيندگان يادآور ميشود؛ عواملي كه در طول تاريخ تكرار ميشوند و حكومتهاي بسياري به آن گرفتار آمده و نابود ميشوند. نمونهي آن حكومت صفويه است؛ كه قرنها پس از ثمود، عاد، لوط، فرعون و ديگران با همان عواملي نابود شد كه حكومتهاي نامبرده، نابود شده بودند؛ عواملي مانند ظلم، فساد، غرور و تفاخر، اختلافهاي داخلي و تفرقه و عدم اطاعت از رهبر.
نگارنده در اين نوشتار، نخست به بررسي عوامل زوال در قرآن پرداخته و پس از بيان آنها، اين عوامل را در حكومتي ايراني مورد بررسي قرار داده است تا مشخص شود، دلايل گوناگوني كه قرآن براي زوال حكومتها عنوان ميكند قابل تعميم در ساير حكومتها نيز ميباشد يا خير. نمونهي تاريخي انتخاب شده در اين مقاله، حكومت صفويه ميباشد.
عنوان نشريه :
فقه و تاريخ تمدن
عنوان نشريه :
فقه و تاريخ تمدن