نقش هوش هيجاني و كار هيجاني در كاهش فرسودگي شغلي و افزايش رضايت شغلي

Role of Emotional Intelligence and Emotional Labor in Reducing Burnout and Increasing Job Satisfaction

تحقيق حاضر با هدف بررسي نقش هوش هيجاني و كار هيجاني در كاهش فرسودگي شغلي و افزايش رضايت شغلي انجام شده است. بدين منظور اثر هوش هيجاني بر مؤلفه­ هاي كار هيجاني و فرسودگي شغلي و همچنين رضايت شغلي مورد بررسي قرار گرفت. تحقيق از نظر هدف، كاربردي و براساس ماهيت و روش، توصيفي-همبستگي است. جامعۀ‌ آماري تحقيق، كاركنان ستادي شركت خدمات مسافربري رجا به تعداد 187 نفر است كه نمونۀ 132 نفري براساس جدول مورگان انتخاب شد. ابزار گردآوري داده‌ها، پرسشنامه بود كه روايي و پايايي آن اثبات شد. براي تجزيه‌وتحليل داده‌ها از نرم­افزار Smart PLS به‌منظور بررسي مسيرهاي مدل استفاده شد. نتايج نشان داد: هوش هيجاني اثر منفي و معني­داري بر ناهماهنگي هيجاني و خستگي هيجاني و اثر مثبت و معني ­داري بر عملكرد فردي، رضايت شغلي و كار هيجاني دارد. اثر مؤلفه­ هاي كار هيجاني يعني ناهماهنگي هيجاني و تلاش هيجاني بر رضايت شغلي معني ­دار نبود. همچنين اثر مسخ شخصيت و خستگي هيجاني بر رضايت شغلي غيرمعني‌دار، ولي اثر عملكرد فردي بر رضايت شغلي معني­دار بود. به‌طور‌كلي مي­توان گفت: توجه به هيجانات كاركنان در سازمان مي­تواند پيامدهاي مثبتي مانند رضايت و عملكرد داشته باشد و از پيامدهاي منفي مانند فرسودگي شغلي جلوگيري مي­كند.

The purpose of this study is to investigate the role of emotional intelligence and emotional labor in reducing burnout and increasing job satisfaction. For this purpose, the effect of emotional intelligence on the components of emotional labor, burnout and job satisfaction was examined. The study is an applied one according to the objective and is a descriptive-correlational study according to nature and method. Statistical population is 187 employees of RAJA Passenger Services Co and the sample is 132 people according to Morgan table. Data collection tool was questionnaire and its validity and reliability was confirmed. In order to examining path models, Smart PLS software was used. Results showed that emotional intelligence has a significant and positive effect on individual performance, job satisfaction and emotional labor; and a negative effect on emotional dissonance and emotional exhaustion. The effect of emotional labor dimensions i.e. emotional dissonance and emotional effort on job satisfaction was not significant. The effects of depersonalization and emotional exhaustion on job satisfaction was not significant but the effect of individual performance on job satisfaction was significant. In general, considering the emotions of employees in an organization could have positive outcomes such as satisfaction and performance and prevent negative consequences such as job burnout.