عنوان مقاله :
مفهوم زمان در شعر شاملو و ادونيس
عنوان به زبان ديگر :
meaning of time in shamlu and adonis`s poems
پديد آورندگان :
شاميان، اكبر دانشگاه بيرجند , حقدادي، عبدالرحيم دانشگاه بيرجند , حاجي پور، زليخا دانشگاه بيرجند
كليدواژه :
زمان , نوستالژي , اسطوره , عشق , احمد شاملو , آدونيس
چكيده فارسي :
بشر، زمان را به دو صورت تجربه ميكند: نخست، زمان بيروني كه ناپايدار و گذراست و نهايتا در چهرهي مرگ، نمودار ميشود و ديگر، زمان دروني كه آدمي با تصور شاعرانهي آن ميخواهد جاودانه بماند. پژوهش حاضر با بررسي تطبيقي سرودههاي شاملو و آدونيس، به چگونگي بازتاب مفهوم زمان، به منزلهي تجربه و تصويري مشترك، در شعر اين دو شاعر معاصر اختصاص دارد. در آغاز، تعريف لغوي و اصطلاحي زمان و معرفي مهمترين ديدگاههاي مطرح شده در باب آن مورد توجه قرار گرفته، سپس انديشهي شاعران و دريافت آنان از گونههاي زمان بررسي شده است. نتيجهي اين پژوهش نشان ميدهد كه شاملو و آدونيس، براي رستن از چنبرهي زمان و پيوستن به جاودانگي از شيوههايي چون بازگشت به گذشته، اسطوره و عشق ياري ميطلبند. هرآينه، نگاه مشترك دو شاعر به مقولهي«زمان» همراه با افق ديد وسيعشان از دغدغههاي انساني، ميتواند گامي براي حركت ادبيات امروز به سوي ادبيات جهاني تلقي شود.
چكيده لاتين :
Man experiences time in two ways: first, the external, unstable, and transitory time which is eventually presented in the form of death; second, the internal time that by poetic imagination of which, man tries to remain immortal. This study tries to study the concept of death as a common experience in the poems of these two poets. First, the definition of time is provided and then the understanding of these two poets of this concept is explored. This study shows that both Adonis and Shamlu—to get rid of time and to unite with eternity—employ some strategies such as turning back to the past time, mythology, and love. Thus the common look of these two poets at the concept of time along with their comprehensive looks at human beings' concerns and anxieties would be considered as the movement of contemporary literature towards world literature.