كليدواژه :
مدرنيته , متافيزيك , اومانيسم , آزادي , دموكراسي , اگزيستانس
چكيده فارسي :
نقد مدرنيته و سياست مدرن از نخستين دوران شكلگيري آن، مورد توجه فلاسفه و فيلسوفان سياسي قرار داشته است. يكي از مشهورترين فلاسفهي ناقد اين تفكر، مارتين هايدگر است. هايدگر در دوران چهارم نقد سياست مدرن، عصري كه به عصر مقابلهي فيلسوفان سياسي با توسعهي عقلِ ابزاري و واقعيتِ توتاليترِ قرنِ بيستم مشهور است، به نقد سياست مدرن ميپردازد. تمركز اصلي اين پژوهش، معطوف به كندوكاو مقولاتي چون آزادي، اومانيسم و سياست در ديدگاه هايدگر ميباشد. قصد نويسنده از اين كندوكاو آن است كه با مفروض گرفتن اين تأثير، آراي فلسفه سياسي لئواشتراوس را -از فلاسفهاي كه بيشترين تأثير را در نقد سياست مدرن از هايدگر پذيرفته است- مورد بررسي قرار دهد. به اعتقاد نويسنده، تلقي هايدگر از تاريخ متافيزيك و دست كشيدن از حقيقت به مثابهي مطابقت عين با ذهن و تلقي آن به معناي ناپوشيدگي و توجه به بُعد اونتولوژيك انسان، ميتواند نقطهي شروعي براي پژوهشهاي نوين درحوزههاي سياسي، اجتماعي، اخلاق و ... باشد