معضلِ عدم قطعيت در تحليل بحران كره شمالي و آمريكا

Uncertainty Dilemma in the Crisis Analysis between the United States and North Korea

موضوع بحران ميان كره شمالي و آمريكا برخلاف بسياري از بحران هاي موجود در عرصه جهاني، كاملاً متفاوت و تابعي از مكانيسم دوران جنگ سرد است. ازهمين رو بي اعتمادي و عدم قطعيت، ادراك ايالات متحده و كره شمالي را در قبال يكديگر تعيين كرده است. در اين چارچوب، آمريكا اصرار دارد تا قبل از رسيدنِ پيونگ يانگ به چرخه كاملِ بازدارندگي اتمي، اين كشور را به واسطه تحريم هاي چندجانبه و تهديد نظامي به زانو درآورد و كره شمالي نيز سرسختانه در مسير تكامل سطوح بازدارندگي هسته اي و تضمين بقاء، حاضر نيست توافقي بدون در نظر گرفتن امنيت و منافع آن حداقل در موقعيت انجماد منازعه شكل بگيرد. در اين ميان، مسائلي همچون تهديدهاي بالقوه، تعهدات متقاوت، تغيير در اولويت هاي دو كشور، سياست هاي داخلي و حتي وقايع و رويدادهاي برون منطقه اي يكي پس از ديگري تنها به افزايش دامنه مناقشه و عدم قطعيت منجر شده است. نظر به اين مهم، مقاله حاضر درصدد است به روشي توصيفي- تحليلي و با استفاده از «نظريه بيزي»، ابعاد و پيامدهاي بحران ميان دو كشور را مورد توجه قرار داده، و با بكارگيري سناريوهاي نظامي موجود و چالش هاي آن، به تحليلِ اين موضوع بپردازد كه اطلاعات ناقص و عدم قطعيت در بحران دو كشور، ناظر به چه تحولاتي بوده و وقايع احتمالي از چه ويژگي هايي برخوردار خواهند بود.

Contrary to many of the current challenges in the world، the crisis between North Korea and the United States is completely different in the 21th century، and its performance is similar to the Cold War era. Hence، distrust and uncertainty determine the perceptions of the United States and North Korea towards each other. In this context، the United States insists on stopping North Korea from achieving a complete cycle of nuclear deterrent، and defeats the country through multilateral sanctions and military threats. North Korea is also insists on moving towards development of nuclear deterrence and survival، and is willing to make an agreement with regard to security and its interests، at least in the freezing position of the conflict. Meanwhile، a range of issues such as potential threats، different commitments، changes in the priorities of the two countries، domestic policies and trans-regional events، one after another، has only increased the scope of conflict and uncertainty. In this regard، the question is what final conclusion can be perceived for this dispute in view of uncertainties about true intentions of North Korea، and on the other hand، the United States under Trump administration ? The present article seeks to consider the dimensions and consequences of the crisis between the two countries in a descriptive-analytical way by using the Bayesian theory and military scenarios