ويژگي‌هاي عصب روان‌شناختي و نظريه‌ي ذهن در كودكان بيش‌ فعال همراه با نقص توجه و كودكان عادي

Neuropsychological characteristics and theory of mind in ADHD and normal students

مقدمه: ارزيابي عصب روان‌شناختي جامع علايم موجود در فرد را در نظر مي گيرد كه بر پايه‌ي درك ساختار و عملكرد مغز است و باعث درك غني‌تر از علايم و در نهايت، منجر به توصيه‌هاي درماني موثرتر مي‌شود. اين پژوهش به منظور بررسي ويژگي‌هاي عصب روان‌شناختي و تئوري ذهن و رابطه‌ي اين دو مولفه در كودكان بيش‌فعال همراه با نقص توجه و مقايسه‌ي آن‌ها با كودكان عادي صورت گرفت. روش‌كار: روش تحقيق اين پژوهش، به روش علي مقايسه‌اي است كه به اين منظور 25 دانش‌آموز بيش‌فعال به روش نمونه‌گيري در دسترس و 25 دانش‌آموز عادي به روش نمونه‌گيري خوشه‌اي انتخاب شدند و از آزمون عصب روان‌شناختي كانرز و آزمون نظريه‌ي ذهن براي سنجش دو گروه استفاده شد. يافته‌ها: نتايج تجزيه و تحليل آماري با استفاده تحليل واريانس چند متغيره (مانوا) و تي مستقل و ضريب همبستگي پيرسون نشان دادكه بين دو گروه بيش‌فعال و عادي از نظر مولفه‌هاي نظريه‌ي ذهن و 3 تا زيرمقياس آزمون عصب روان‌شناختي، مشكلات توجه (0/001=P) و كاركردهاي اجرايي (0/0001=P) و عملكرد تحصيلي خواندن (0/027=P) تفاوت وجود داشت يعني كودكان بيش‌فعال از نظر اين 3 مولفه و از نظر نظريه‌ي ذهن (0/009=P) پايين‌تر از كودكان عادي عمل كردند اما همبستگي بين ويژگي‌هاي عصب روان‌شناختي و نظريه‌ي ذهن در دو گروه بيش‌فعال و عادي ملاحظه نشد. نتيجه‌گيري: براي ارزيابي تشخيصي كودكان بيش‌فعال مي‌توان از آزمون‌هاي عصب‌شناختي به عنوان مكمل آزمون‌هاي رفتاري استفاده كرد و هم‌چنين با توجه به نتايج اين پژوهش، كودكان بيش‌فعال، نيازمند برنامه‌هاي توان‌بخشي در مورد عملكرد تحصيلي، مشكلات توجهي، عملكرد تحصيلي خواندن هم‌چنين تئوري ذهن هستند بنابراين تمهيداتي در اين زمينه بايد صورت گيرد.

Introduction: Comprehensive neuropsychological assessment considers symptoms in an individual, based on the understanding of structure and function of the brain, and can lead to a better understanding of the symptoms, and eventually more effective treatment recommendations. The aim of this research was to study and compare the neuropsychological character and theory of mind as well as the correlation between them in ADHD and normal children. Materials and Methods: This was a casual-comparative study. 25 ADHD children were selected through convenience sampling and 25 normal children were selected through cluster sampling. Finally, the Connors Neuropsychological Inventory and Theory of Mind Test were applied to assess the participants. The data were analyzed through multivariate, t test, and Pearson correlation. Results: Our findings showed that there is a significant difference between these two groups in terms of the theory of mind and the three subscales of the neuropsychological inventory (attention problem (P=0.001), executive function (P=0.0001), and reading function (P=0.027). ADHD children had lower efficiency than normal children did in theory of mind (P=0.009) and the three subscales of the neuropsychological inventory. However, there was no correlation between neuropsychological characteristics and theory of mind in ADHD and normal children. Conclusion: It can be concluded that neuropsychological tests can be used as a complement to behavioral tests for diagnostic assessment of ADHD children. In addition, it was observed that ADHD children require rehabilitations program focused on academic performance, attention problems, and reading performance, as well as theory of mind. Hence, the necessary measures should be taken for these children.