كليدواژه :
عدالت , خرده گفتمان , دولت نهم , انتخابات , تصور اجتماعي
چكيده فارسي :
متعاقب پيروزي انقلاب و حاكم شدن گفتمان انقلاب اسلامي، اسلام سياسي فقاهتي با طرد رقيبان گفتماني خود، توليت امور را در دست گرفت. اما با آغاز رقابت هاي درون گفتماني، شاهد تسلط خرده گفتمان هاي اسلام سياسي راديكال، محافظه كار، اصلاح طلب و عدالت خواه طي ادوار مختلف پس از انقلاب هستيم.
بر اساس مطالب يادشده مبناي نوشتار حاضر براي پاسخ به اين پرسش اصلي است كه «خرده گفتمان اسلام سياسي عدالت خواه» كه در اين پژوهش به عنوان «خرده گفتمان عدالت» ياد مي شود و دولت نهم آن را نمايندگي ميكرد، چگونه صورت بندي شده و مسلط گشته است؟ در پاسخ فرضيه مقاله با استعانت از روش كيفي، نظريه گفتمان و تكنيك كتابخانه اي درصدد است به اين گزاره دست يابد كه اشاعه عناصر خرده گفتمان جديد مانند؛ «خودباوري»، «مبارزه با فساد»، «مبارزه با رفاه طلبي و تجمل گرايي مديران»، «توجه به اقشار محروم و مستضعف وحاشيه نشين» بر محور «عدالت»، اين اسطوره در انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري، خود را در كنش سياسي نيروهاي اجتماعي متجلي ساخته و با تبديل شدن به تصور اجتماعي موجب تسلط اين خرده گفتمان گردي
چكيده لاتين :
Following appearance of Islamic revolution and, consequently, dominance of the discourse of Islamic revolution, political fiqahati Islam, dominating its opponents, acquired sovereignty. As inter discourse competences began, however, sub-discourses including radical, conservative, reformist and just seeker ones became dominant during different periods after revolution. What mentioned here forms the basis to answer the question of the paper; how was the sub-discourse of justice seeker political Islam, called here as sub-discourse of justice, formulated and acquired power? The paper, using qualitative method, discourse theory and library techniques, has intended to prove the claim: spread of those attractive elements of the sub-discourse including self-confidence, opposing corruption, opposing managers` welfare-seeking and luxuriousness on the basis of justice appeared and acquired sovereignty.