عنوان مقاله :
مقايسه اثر بخشي بازي درمانگري كودك محور و بازي درمانگري والديني بر كاهش نشانه هاي اختلال هاي بروني سازي شده در كودكان
عنوان به زبان ديگر :
Comparing the Effectiveness of Child-centered Play Therapy and Filial Therapy for Reducing Externalizing Problems in Children
پديد آورندگان :
آقايي، الهه دانشگاه خوارزمي , عسگري، علي دانشگاه خوارزمي , بيات، مريم دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
بازي درمانگري كودك محور , بازي درمانگري والديني , مشكلات برونيسازي شده
چكيده فارسي :
اختلالهاي بروني سازي شده با مشكلات زيادي همراه بوده و روشهاي متعددي براي درمان كودكان مبتلا به اين اختلال ارايه شده است. پژوهش حاضر باهدف مقايسه اثربخشي بازي درمانگري كودك محور و بازي درمانگري والديني دركاهش مشكلات بروني سازي شده كودكان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع سريهاي زماني با چند گروه است.پس از غربالگري اوليهي300 كودك 8-7 ساله از دو مدرسه شهر اصفهان، 12 كودك 8-7 ساله (مبتلا به اختلال بروني سازي شده) به شيوه تصادفي چند مرحله اي به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور تشخيص اين اختلال از دو ابزار فرم سياهه رفتاري كودكآيبرگ (آيبرگ وراس، 1978) و فهرست رفتاري كودك آخنباخ(آخنباخ و رسكورلا، 2001)استفاده شد.اين كودكان به تصادف در دو گروه مداخله بازي درمانگري كودكمحور و والديني قرار داده شدند. درگروه بازي درمانگري كودك محور،هركودك در 16 جلسه بازي درمانگري و درگروه بازي درمانگري والديني، مادران در 8 جلسه درمان گروهي شركت كردند.مادران كودكان گروه بازي درمانگري كودك محوردر پايان جلسههاي چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم و والدين شركت كننده در بازيدرمانگري والديني در پايان جلسههاي دوم، چهارم، ششم و هشتم، بارديگر پرسشنامه آخنباخراتكميل كردند. به منظور تحليل دادهها از تحليل واريانس اندازه گيريهاي مكرر استفاده شد. نتايج نشان ميدهد، بين ميانگينهاي متغيربرونيسازي شدهدر دوگروه بازيدرمانگري كودك محور و بازي درمانگري والديني تفاوت معنادار وجود داشت، بدين معنا كه روش بازي درمانگري والديني موجب كاهش بيشتر رفتارهاي برونيسازيشده كودكان شده است و اين تفاوت در همه مراحلآزمون قابل مشاهده است. در نتيجه ميتوان بازيدرمانگري والديني را جايگزين مناسب تري براي بازي درمانگري كودك محور در كاهش مشكلات بروني سازي شده كودكان در نظر گرفت.
چكيده لاتين :
Externalizing disorder refers to a group of behavioral and emotional problems in young people. Interventions and treatment are necessary for these children. This studyaimed to comparethe effectiveness ofchild-centered playtherapy and filial therapy in reducingexternalizingproblems inchildren.To achieve thispurpose, atfirst,using theEyberg Child Behavior Inventory (Eyberg, Ross,1978)300children who were7-8years of agewere testedand amongthosewith highscores, 12 children who obtainedthe highest score ofexternalizingscaleofthechild Behavior Checklist (CBCL; Achenbach and Rescorla, 2001)were selectedas the sample group. Children were randomly assigned to intervention groups: child-centered play therapy and filial therapy. In child-centered play therapy group, each child participated in 16 sessions play therapy (each lasted 45 minutes) and in filial group, mothers received eight group sessions. In child-centered play therapy, mothers completed CBCLagain at the end of forth, eighth, twelfth and sixteenth and in filial therapy, they did this at the end of second, fourth, sixth and eighth sessions.RepeatedmeasuresANOVArevealed significant difference between play therapy and filial therapy in decreasing externalizing problems and filial therapy was more effective. Then, filial therapy can be considered suitable alternative for child-centered play therapy that reduces child’s problems in shorter time and therebyincreases theeffectivenessof treatment.
عنوان نشريه :
مطالعات روانشناسي باليني
عنوان نشريه :
مطالعات روانشناسي باليني