عنوان مقاله :
انديشه سياسي علامه طباطبايي
پديد آورندگان :
زهراني، مصطفي
كليدواژه :
محيط هاي اجتماعي , شكنجه هاي جهنمي , مسائل طبيعي و عقلاني , اسلام
چكيده فارسي :
آنگونه كه از آثار علامه طباطبايى مشهود است، وى دو مشكل اساسى را در جامعه ايرانى روزگار خويش در رأس ديگر مسائل مىديد. اولين مشكل اين بود كه حكومت هاى موجود در تاريخ اين مرزوبوم از اين كه دين، مباحث اجتماعى و سياسى را در بين مردم مطرح كند پرهيز داشته به هر طريق ممكن با اين كار مقابله مى كرده اند. مسأله دوم اينكه جامعه آن روز، جامعه اى غربزده و مقلد غرب بوده است. علامه اين دو مسأله را به روشنى و به صراحت در عبارات زير
بيان مى كنند:
«ما شرقى هستيم و تا آنجا كه از تاريخ نياكان و پيشينيان خود به ياد داريم و شايد به هزارها سال سر زند، محيط هاى اجتماعى گذشته كه بر ما حكومت كرده، هرگز به ما آزادى فكرى و خاصه در مسائل علمى مربوط به اجتماع نداده روزنه كوچكى هم كه در مدت بسيار كمى در صدر اسلام به دست شارع اسلام بر روى ما باز شده و مانند سپيده صبح به دنبال خود روز روشنى را نويد مى داد، در علامه طباطبايى(ره) دو مشكل اساسى را در جامعه ايرانى روزگار خويش در رأس ديگر مسائل مىديد. اولين مشكل اين بود كه حكومت هاى موجود در تاريخ اين مرز و بوم از اينكه دين مباحث اجتماعى و سياسى را در بين مردم مطرح كند پرهيز داشته و به هر طريق ممكن با اين كار مقابله مى كرده اند. مسأله دوم اينكه جامعه آن روز، جامعه اى غربزده و مقلد غرب بوده است.
اثر حوادث تاريك و توفانهاى طبيعى و مصنوعى كه به دست يك عده خودخواه و سودپرست بهوجود آمد، دوباره پشت پرده تاريكى رفت و باز ما مانديم و اسارت و بردگى، ما مانديم و تازيانه و دم شمشير و چوبه دار و گوشه زندان هاى تاريك و شكنجه هاى جهنمى و محيط هاى مرگبار، ما مانديم و وظيفه باستانى «بله بله»، «لبيك» و «سعديك»...آنكه بسيار زرنگ بود همين اندازه مى توانست مقدسات مذهبى خود را دست نخورده نگه داشته بايگانى كند و اتفاقا حكومت هاى وقت و ساير گردانندگان اجتماع براى جلوگيرى از بحث آزاد از اين رويه استقبال مى كردند.
هفتصد سال بود كه كتب رياضى خواجه نصيرالدين طوسى و خدمات فرهنگى وى نصب العين ما بود و خبرى نبود. ولى پيرو يادبودهايى كه اروپاييان از دانشمندان خود نمودند، ما نيز براى آن، هزاره و براى اين هفتصدمين سال گرفتيم. متجاوز از سه قرن بود كه مكتب فلسفى صدرالمتألهين در ايران داير بود و نظريه هاى فلسفى او مورد إفاده و استفاده بود و از يك طرف سالهاست كه دانشگاه تهران تأسيس شده و با تشريفات خيره كننده به تدريس فلسفه مى پردازد ولى وقتى چند سال پيش يك نفر از مستشرقين در دانشگاه، از كنفرانس ملاصدرا تمجيد كرده و از مكتب فلسفى او تقدير نمود غوغاى بىسابقه اى در دانشگاه در خصوص شخصيت او و مكتب فلسفى وى بهراه افتاد. اينها از نظاير آن، نمونه هايى است كه به خوبى موقعيت اجتماعى جهانى و هويت شخصيت فكرى ما را روشن ساخته نشان مى دهد كه شخصيت فكرى ما طفيلى ديگران مى باشد و آنچه از ثروت فكرى، از دزد جا مانده نصيب رمال گرديده است.
... در اين چند سال اخير، يعنى پس از جنگ جهانى دوم، دانشمندان غرب با حرارت خاصى به بحث و كنجكاوى در اديان و مذاهب پرداخته محصول بررسي هاى خود را همه روز منتشر مى سازند و البته ما نيز به موجب حس تقليد و تبعيت ـ كه گفته شد ـ كم و بيش در همان خط سير افتاده يك رشته
پرسش هاى مربوط به دين مقدس اسلام را مورد بحث و گفتگو قرار مى دهيم.»
با توجه به دو قسمت ذكر شده مشخص مى شود كه علامه طباطبايى به دنبال آزادى فكرى، خاصه در مسائل علمى مربوط به اجتماع و حكومت و بهوجود آمدن وضعيتى مشابه آنچه در صدر اسلام وجود داشت، بوده است. اكنون جا دارد تا وارد نظريه علامه و به عبارت ديگر راه حل وى شويم و براى روشن شدن مطلب در ابتدا روش وى را مورد بحث قرار مى دهيم.