تأثير مشاوره گروهي غربالگري سرطان دهانه رحم بر آگاهي و عملكرد زنان روستايي شهرستان كبودرآهنگ استان همدان

THE EFFECT OF GROUP COUNSELING ON CERVICAL CANCER SCREENING KNOWLEDGE and PRACTICE AMONG RURAL WOMEN IN KABOUDARAHANG CITY, HAMADAN

پيش‌زمينه و هدف: شيوع و مرگ‌ومير سرطان دهانه رحم زياد است اما با برنامه غربالگري مي‌توان در مراحل اوليه آن را تشخيص داد. اين مطالعه باهدف تعيين تأثير مشاوره گروهي بر آگاهي و عملكرد زنان روستايي در زمينه غربالگري سرطان دهانه رحم انجام گرفته است. مواد و روش كار: در اين مطالعه نيمه تجربي 80 نفر از زنان روستايي تحت پوشش مركز بهداشتي_ درماني شهرستان كبودرآهنگ در سال 1394 شركت كردند. افراد نمونه در دو گروه آزمون و كنترل (هر گروه 40 نفر) بررسي و مقايسه شدند. ابزار گردآوري داده‌ها پرسشنامه شامل سؤالات دموگرافيك، آگاهي و عملكرد بود. مشاوره گروهي با استفاده از گام‌هاي GATHER طي سه جلسه هفتگي براي گروه آزمون برگزار شد. اين مشاوره شامل آشنايي با سرطان دهانه رحم، علائم بيماري و علائم خطر آن و روش پيشگيري از سرطان دهانه رحم بود. انجام پاپ اسمير در دو گروه، دو ماه بعد از مشاوره گروهي بررسي شد. يافته‌ها: قبل از مداخله‌ها دو گروه ازنظر آگاهي تفاوت معني‌داري نداشتند. ميانگين نمره آگاهي در گروه آزمون از نمره 52/72 قبل از مداخله به نمره 76/62 بعد از مداخله افزايش يافته بود (0/001>P). بعد از مداخله بين دو گروه ازنظر آگاهي تفاوت معني‌داري مشاهده گرديد (0/001>P). دو ماه بعد از مداخله در گروه آزمون 17 نفر (42/5درصد) و در گروه كنترل 4 (10درصد) نفر تست پاپ اسمير انجام داده بودند (0/001>P). نتيجه‌گيري: طراحي و اجراي برنامه‌هاي مشاوره‌اي مي‌تواند سبب افزايش آگاهي زنان روستايي در زمينه غربالگري سرطان دهانه رحم و افزايش عملكرد آنان گردد.

Background & Aim: Cervical cancer has got a high incidence and mortality rate, but the screening program can detect it in early stages. This study aimed to determine the effect of group counseling on knowledge and practice regarding cervical cancer screening in rural women. Methods & Materials: In this quasi experimental study, 80 married women participated who were under the coverage of Kabodarahang health centers in 2015. The participants were randomly allocated into Intervention and Control groups. The data collection instrument was a questionnaire consisting of demographic information, and the women’s knowledge and practice. Group intervention counseling was held in three sessions, weekly, using GATHER steps in the intervention group. It includes consulting about cervical cancer, its symptoms and prevention of cervical cancer. During this time, the control group members had received only routine care. Two months after the intervention, women’s practice about Pap smear test was evaluated in both groups. Results: The mean knowledge score in the intervention group significantly increased from 52.72 before intervention to 76/62 after intervention. No significant difference was observed concerning their knowledge between the two groups before the intervention, but after intervention, the difference was significant (P < 0.001). Two months after intervention, 17 women (42/5%) in the intervention group, and 4 (10%) women in the control group (10%) underwent Pap smear test (P < 0.001). Conclusion: Design and implementation of counseling programs can increase awareness and performance about cervical cancer in the rural women.