عنوان مقاله :
تأثير تمرينات تداومي با شدت متوسط در مقابل تمرينات تناوبي با شدت بالا بر چربيهاي احشايي و زير جلدي زنان چاق
عنوان به زبان ديگر :
The Effect of Moderate-Intensity Continuous Training Vs. High-Intensity Interval Training on Visceral and Subcutaneous Fats in Obese Women
پديد آورندگان :
شيخالاسلامي وطني، داريوش دانشگاه كردستان، سنندج - دانشكده علوم انساني و اجتماعي - گروه آموزشي تربيت بدني , ابراهيمي، عايشه دانشگاه كردستان، سنندج - دانشكده علوم انساني و اجتماعي
كليدواژه :
تمرين تناوبي با شدت بالا , تمرين تداومي , چربي زير جلدي , چربي احشايي , چاقي , زنان
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: تمرينات ورزشي ميتواند بر كاهش چربيهاي زير پوستي و احشايي مؤثر باشد. هدف از اين تحقيق، مشخص نمودن تأثير تمرينات تناوبي با شدت بالا بر چربي احشايي زنان چاق بود.
مواد و روشها: در يك طرح كارآزمايي باليني، 34 زن چاق سالم به صورت تصادفي به سه گروه تمرين تداومي با شدت متوسط، تناوبي با شدت بالا و گروه كنترل تقسيم شدند. آزمودنيهاي گروههاي تمريني، به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته تمرين كردند. پروتكل تمريني گروه تداومي شامل 30 دقيقه دويدن با شدت 60-45 درصد ضربان قلب ذخيره و پروتكل تمريني گروه تناوبي شامل 4 تناوب 4 دقيقه اي با شدت 95-85 درصد ضربان قلب بيشينه و وهله هاي 3 دقيقه اي استراحت فعال بود. گروه كنترل برنامه تمريني نداشت. خونگيري 48 ساعت قبل از شروع برنامه تمريني و مجدداً 48 ساعت پس از خاتمه تمرينات در سالن ورزشي سرپوشيده شهرستان بانه انجام شد. براي تحليل داده ها از آزمون هاي آماري تحليل واريانس با اندازهگيري مكرر، آزمون تعقيبي Bonferroni و هم چنين آزمون همبستگي Pearson استفاده شد.
يافتهها: در مقادير RBP4 هر دو گروه تمرين تداومي (از 13/19±99/18 به 18/84±62/82) و تناوبي (از 7/13±88/23 به 9/48±56/99) به دنبال 12 هفته تمرين، كاهش معناداري ديده شد (در هر دو گروه، 0/001=p). همچنين، در پس آزمون اختلاف معناداري بين مقادير پلاسمايي RBP4 گروه هاي مداخله در مقايسه با گروه كنترل ملاحظه گرديد (0/05>P). اين در حالي بود كه تغييرات درون گروهي گلوكز تنها در گروه تمرين تناوبي (از 3/74±88/96 به 4/52±80/55 ميليگرم بر دسيليتر) معنادار بود (0/030=P). همچنين، وزن بدن، درصد چربي بدن، شاخص توده بدن و نسبت دور كمر به دور لگن در هر دو گروه تمريني، پس از 12 هفته انجام تمرينات منظم كاهش محسوس و معناداري يافتند (0/05>P). اما مقادير انسولين و شاخص مقاومت به انسولين در هيچ يك از گروه ها با تغيير قابل ملاحظه اي روبرو نشد.
نتيجه گيري: اين احتمال وجود دارد كه هر دو پروتكل تمريني تداومي با شدت متوسط و تناوبي با شدت بالا اثرات قابل توجهاي بر كاهش چربي احشايي و زير جلدي زنان چاق داشته باشند، اما به نظر ميرسد تفاوتي بين اين دو نوع برنامهي تمريني وجود ندارد.
چكيده لاتين :
Background and Objectives: Exercise training can be effective in reducing subcutaneous and visceral fat. The purpose of this study was to compare the effects of high-intensity interval training (HIIT) and moderate-intensity continuous training (MICT) on visceral fat in obese women.
Materials and Methods: In a clinical trial design, 34 obese healthy women were randomly divided into three groups of MICT, HIIT, and control. The subjects of the training groups practiced for 12 weeks, three times a week. MICT protocol consisted of 30 minutes of running with the 45-60 percent of heart rate reserve (HRR) and HIIT protocol included four intervals of 4 min (4×4) at 85-95 percent of maximum heart rate (HRmax). The control group had no exercise program. Blood samples were taken 48 hours before the start of training program, and again 48 hours after the end of training period in indoor sports hall in Baneh. Data analysis was performed using the repeated measures ANOVA, post-hoc Bonferroni test,and Pearson’s correlation test.
Results: In both MICT (from 99.18±13.19 to 62.82±18.84) and HIIT (from 88.23±7.13 to 56.99±9.48) groups after 12 weeks of training, a significant decrease in RBP4 was observed (in both groups, p< 0.001). Also, there was a significant difference between the experimental groups compared to the control group in the post-test about RBP4 (p<0.05). But, fasting glucose levels dropped significantly only in the HIIT group from 88.96±3.74 to 80.55±4.52 mg/dl (p= 0.030). Additionally, body weight, body fat percentage, body mass index, and waist to hip circumference were decreased significantly after 12 weeks of training in both exercising groups (p<0.05). While, the changes in insulin and insulin resistance index was not significant in any of the groups (p>0.05).
Conclusion: It is likely that both MICT and HIIT protocol had significant effects on reducing visceral and subcutaneous fat in obese women, although there does not seem to be much difference between these two training programs.
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي رفسنجان
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي رفسنجان