روابط ساختاري كودك آزاري و بد تنظيمي هيجاني با نشانه هاي شخصيت مرزي

Structural Relationship between Child Abuse and Emotion Dysregulation with Symptoms of Borderline Personality Disorder

هدف از انجام اين پژوهش، تعيين روابط ساختاري كودك آزاري و بد تنظيمي هيجاني با نشانه هاي شخصيت مرزي بود. بدين منظور 377 نفر از دانشجويان دانشگاه شيراز به شيوه نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. شركت كنندگان پرسشنامه كودك آزاري، مقياس دشواري در تنظيم هيجان و پرسشنامه شخصيت مرزي را تكميل نمودند. داده ها با نرم افزار SMART-PLS و رگرسيون چندگانه تحليل شدند. يافته ها نشان مي دهد كه بين كودك آزاري عاطفي با نشانه هاي شخصيت مرزي، كودك آزاري جنسي با نشانه هاي اين اختلال شخصيت و طرد با نشانه هاي اين اختلال ارتباط غيرمستقيم و معني دار از طريق بد تنظيمي هيجاني وجود دارد. همچنين طرد به صورت مستقيم با نشانه هاي اين اختلال مرتبط است.

This research aims to investigate the structural relationship between child abuse and emotion dysregulation with symptoms of borderline personality disorder three hundred and seventy seven participants were chosen from Shiraz university students through convenience sampling method. All participants completed Child Abuse Questionnaire, Difficulties in Emotion Dysregulation Scale and Schizotypal Trait Questionnaire (B form). Data were analyzed using SMART-PLS software and multiple regression. Findings suggest that among main types of child abuse, neglect relates to symptoms of borderline personality disorder directly and indirectly through emotion dysregulation as mediator variable. In addition, child emotional and sexual abuse both indirectly relate to symptoms of borderline personality disorder, through emotion dysregulation as mediator variable.