بررسي تاثير الگوي طراحي آموزشي چهار مولفه‌اي بر ميزان بار شناختي بيروني و يادگيري موضوع‌هاي پيچيده

The Effect of Four-Component Instructional Design Model on the Extraneous Cognitive Load and Complex Task Learning

هدف از پژوهش حاضر تعيين تأثير الگوي طراحي آموزشي چهار مؤلفه‌اي بر ميزان بار شناختي بيروني و يادگيري موضوع‌هاي پيچيده در درس فيزيك بود. اين پژوهش از جنبة هدف، كاربردي و از جنبة روش‌شناسي در زمره پژوهش‌هاي آزمايشي قرار دارد. طرح پژوهش از نوع پيش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه آزمايش و گروه كنترل است. جامعة آماري پژوهش شامل كلية دانش‌آموزان پسر سال اول دبيرستان منطقه پنج شهر تهران در سال تحصيلي 93- 1392 و نمونة پژوهش سي نفر بود كه با استفاده از روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي چندمرحله‌اي انتخاب و به‌طور تصادفي در دو گروه پانزده نفرة آزمايش و كنترل قرارداده شد. گروه آزمايش در معرض متغير مستقل (طراحي آموزشي درس فيزيك بر اساس الگوي چهار مؤلفه‌اي) قرار گرفت و گروه كنترل با روش رايج آموزش ديد. ابزار جمع‌آوري داده‌ها، مقياس اندازه‌گيري نُه درجه‌اي پاس، ون مرينبور و آدام (1994) بود كه روايي صوري آن مورد تأييد اساتيد و متخصصان قرار گرفت و پايايي آن با روش بازآزمايي 0/85 به­دست آمد. ابزار ديگر، آزمون محقق ساختة ميزان يادگيري بود كه متخصصان و استادان، روايي صوري آن را مشخص كردند و پايايي آن با استفاده از روش باز آزمايي 0/79 به دست آمد. پس از تجزيه‌و‌تحليل داده‌ها با استفاده از روش‌‌ها و نرم‌افزارهاي آماري، نتايج پژوهش نشان داد كه الگوي طراحي آموزشي چهار مؤلفه‌اي بر كاهش ميزان بار شناختي بيروني گروه آزمايش نسبت به گروه گواه تأثير معنا‌داري دارد. همچنين يافته‌ها نشان داد كه ميزان يادگيري در گروه آزمايش نسبت به گروه كنترل افزايش معناداري داشته است.

The purpose of the present study was to determine the effect of the Four-Component Instructional design Model on the extent of extraneous cognitive load and complex task learning in physics courses. With respect to objectives, implications, and research methodology, this study belongs to quasi-experimental research designs. The design of the study was a pre-test/post-test one with an experimental group and a control group. The population of the study included all first-grade, high-school, male students of the 5th Locale in Tehran in 1392-93. The sample of the study was selected using multi-level clustered random sampling and included 30 students who were randomly placed in an experimental group (n = 15) and a control group (n = 15). The experimental group underwent the independent variable (instructional design of the physics course based on the Four-Component Model) and the control group was instructed using the traditional method. One instrument for gathering data was Pass, van Merriënboer, and Adam‘s (1994) 9- rating scale, the internal and external validity of which were 0.86 and 0.83, respectively. The other instrument of the study was a complex task learning test developed by the researcher himself; the face validity of the test was judged by experts and professors and the test-retest method showed that the reliability of the test is 0.79. The obtained data were analyzed through the SPSS software and an independent t­-test (for determining extraneous cognitive load) and ANCOVA (for complex task learning test) were used to analyze the data. The results of the study demonstrated that Four-Component Instructional design Model had a significant effects on decreasing extraneous cognitive load in the experimental group in comparison with the control group (p>0.00). Also, the results of the study demonstrated a significant increase in the extent of complex task learning for the experimental group in comparison with the control group