تحليل ساختاري تاثير عامل هاي شخصيت بر پيشرفت تحصيلي : ميانجي گري راهبرد مقابله اي و اثربخشي عامل هاي يادگيري دانشجويي

Structural Analysis of the Effects of Personality Factors on Academic Achievement: Mediation of Coping Strategies and College Learning Effectiveness

تحليل ساختاري نقش عامل‌هاي شخصيت در پيشرفت تحصيلي در دوره استرس‌زاي انتقال به دانشگاه، با تمركز بر راهبردهاي مقابله‌اي و يادگيري دانشجويي در دانشگاه به‌عنوان ميانجي در زنجيره‌اي از حوادث مفروض شده است. پژوهش حاضر، توصيفي از نوع همبستگي و جامعه آماري شامل دانشجويان ورودي جديد دانشگاه شهيد باهنر كرمان بود. با روش نمونه‌گيري خوشه‌اي چندمرحله‌اي، تعداد 273 نفر انتخاب شدند. ابزار شامل مقياس‌هاي پنج عامل شخصيت BFI (گلدبرگ، 1999)، مهارت مقابله‌اي COPE (كارور، شيير و وينتراب، 1989) و اثربخشي يادگيري دانشجويي CLEI (كيم، نيوتن، دوني و بنتون، 2010) بودند. تحليل داده‌ها به روش حداقل مربعات جزئي كه شامل: مدل‌هاي اندازه‌گيري (آلفا كرونباخ، پايايي مركب، روايي همگرا و واگرا) و مدل ساختاري (معناداري مسير و ضريب تعيين، شاخص پيش‌بيني مدل و نيكوي برازش) انجام شد. يافته‌ها نشان داد وظيفه‌گرايي و گشودگي در تجربه با مقابله فعال اثر مستقيم و مثبت دارد؛ اما با عقب‌نشيني رفتاري اثر مستقيم و منفي دارد. همچنين ارتباط وظيفه‌گرايي و گشودگي در تجربه با سازمان‌دهي مطالعه، پيشرفت تحصيلي به‌واسطه ميانجي‌گري مقابله فعال اثر غيرمستقيم و مثبت وجود دارد؛ اما با استرس به‌واسطه ميانجي‌گري عقب‌نشيني رفتاري اثر غيرمستقيم و منفي دارد. بين روان‌نژندگرايي با راهبرد مقابله‌اي اثر معني‌داري وجود ندارد. در نهايت اينطور نتيجه گرفته شد كه هم‌افزايي راهبردهاي مقابله‌اي و عوامل يادگيري دانشجوي (سازمان‌دهي مطالعه، استرس و فشار زماني) با تمركز بر صفات شخصيتي دانشجويان منجر به پيشرفت تحصيلي مي‌شود. با توسعه برنامه‌ريزي‌هاي آموزشي در جهت پرورش الگوي تربيتي مطلوب اقدام شود. درنتيجه هدايت ذخاير نيروي انساني در مسير صحيح، پيامدهاي آموزشي و پرورشي مثبتي را به دنبال خواهد داشت.

Structural analysis of the role of personality factors in academic achievement during the stressful transition to college, with a focus on coping strategies and college learning at university as an intermediary in a chain of events is presumed. The present study is descriptive correlational, and the population consists of new students of the University of Kerman. The multi-stage cluster sampling, 273 persons were selected. Scales consists of five personality factors, (BFI) (Goldberg, 1999), coping strategies (COPE) (Carver, Scheier, & Weintraub, 1989), College Learning Effectiveness Inventory (CLEI) (Kim, Newton, Downey & Benton, 2010). Data analysis partial least squares method, which includes: Measurement models (Cronbach's alpha, composite reliability, convergent and divergent validity) and Structural Model (significant factor "T-values" and "R Square", the prediction model "Stone-Geisser", GOF "Goodness of fit") was used to evaluate the hypothesis showed that conscientiousness and openness to experience has a direct and positive correlation with active coping; but a negative correlation with Behavioral disengagement. There is an indirect positive relation between conscientiousness and openness to experience due to mediation of active coping. Conscientiousness however has an indirect negative relation with stress due to mediation of behavioral disengagement; neuroticism has no significant relationship with coping strategies. Synergy coping strategies and college learning (Organization and Attention to Study, Stress and Time Pressure) with a focus on personality traits leads to achievement. With development of educational programs is desirable to foster educational model. Thereby guiding manpower resources the right direction will follow positive education and training implications.