بررسي ارتباط ميان رضايت شغلي و سلامت عمومي كاركنان با حوادث شغلي در صنايع متوسط

The relationship between job satisfaction and general health in workers and workplace accidents in medium-scale industries

زمينه و هدف: رضايت شغلي در كنار سطوح بالاي سلامت عمومي كارگران، مي ­تواند منجر به عملكرد بهتر، كاهش حوادث شغلي و در نتيجه افزايش بهره ­­وري سازمان شوند. بر اين مبنا، اين مطالعه با هدف بررسي ارتباط اين متغيرها با بروز حوادث شغلي در صنايع متوسط در سال 1393 انجام شد. روش بررسي: تمام كارگران سه شركت صنعتي در مقياس متوسط، (163 نفر) وارد اين مطالعه شدند. جهت جمع­ آوري اطلاعات از پرسش­نامه دموگرافيك شامل فاكتورهايي مانند جنس، سن و تعداد حادثه شغلي، پرسش­نامه­ هاي رضايت شغلي مينه ­سوتا و سلامت عمومي گلدبرگ استفاده شد. تحليل داده­ هاي حاصل توسط نرم­ افزار SPSS نسخه 20 صورت پذيرفت. در فرآيند آناليز از آزمون­ هاي رگرسيون خطي چندگانه و رگرسيون پواسون استفاده شد. يافته ها: نمرات سلامت عمومي افراد بين4 و 68 با ميانگين و انحراف استاندارد 13/085±25/87 مي باشد. رضايت شغلي افراد نيز داراي نمراتي بين 31 و 100 بوده و ميانگين آن 63/45(11/462±) است. مدل رگرسيون پواسون نشان داد سطح تحصيلات، سن، نشانه ­هاي جسماني، و علائم اضطراب و بي­خوابي، با نرخ حوادث در ارتباط معني ­دار هستند (0/05>pvalue). رضايت شغلي نيز با ضريب 0/417- با سلامت عمومي در ارتباط معني ­دار است (0/01=pvalue). نتيجه گيري: بر اساس نتايج، سلامت عمومي كاركنان مورد مطالعه در شرايط نامطلوب و رضايت شغلي نيز در سطح متوسط قرار دارد. به طور كلي، برنامه ­ريزي در راستاي كنترل و بهبود فاكتورها و عوامل رواني و رواني - اجتماعي همچون رضايت شغلي در محيط­ هاي كاري امري ضروري براي تصميم­ گيران صنايع به ويژه در صنايع متوسط و كوچك مي­ باشد. اين مهم مي ­تواند دستيابي به سطوح بالاتر سلامت و ايمني كاركنان را تسهيل نمايد.

Background & objective: Job satisfaction and high levels of general health in workers can lead to their better performance, the reduction of workplace accidents and ultimately the improved productivity of the organization. The present study was therefore conducted to assess the relationship between these variables and the incidence of workplace accidents in medium-scale industries in 2014-15. Methods: : The entire population of workers in three medium-scale industries (n=163) entered the study. Data collection was conducted using Goldberg’s General Health Questionnaire, the Minnesota Satisfaction Questionnaire and a demographic questionnaire containing items on age, gender and the number of workplace accidents. The data obtained were then analyzed in SPSS-20 using the multiple-linear and the Poisson regression models. Results: The general health scores obtained by the participants ranged from 4 to 68 and had a mean and standard deviation of 25.87±13.085. The job satisfaction scores obtained ranged from 31 to 100 and had a mean and standard deviation of 63.45±11.462. The Poisson regression model showed that the level of education, age, physical symptoms and anxiety and insomnia had a significant relationship with the rate of accidents (P<0.05). The model also showed a significant relationship between job satisfaction and general health ( =-0.417 and P =0.001). Conclusion: The general health of the study participants can be said to be unacceptable and their job satisfaction to be medium. Devising plans for controlling and improving psychological and psycho-social factors such as job satisfaction is essential for workplace decision-makers, particularly in small and mediumscale industries. These plans can facilitate the achievement of higher health and safety levels in workers.