بررسي مقايسه‌اي هزينه - سود سيستم تلفيقي تهويه صنعتي و مرطوب‌سازي با فيلتر خانه در يك شركت فرآوري مواد معدني

Comparative Study of Cost-Benefit Integrated System of Water Spary With Industrial Ventilation and Bag Filters in a Mineral Processing Company

مقدمه: كنترل ذرات منتشره از فرآيندهاي فرآوري مواد معدني و انتخاب سيستم‌هاي اقتصادي و مناسب كنترل آلودگي هوا يك امر ضروري است. اين مطالعه باهدف بررسي هزينه - سود سيستم كنترل آلودگي اجراشده در واحدهاي سنگ‌شكن يك شركت فرآوري مواد معدني و مقايسه آن با پالايش گر پرهزينه‌تر فيلترخانه صورت گرفت. روش بررسي: سيستم تهويه مكنده موضعي، مرطوب سازي و سيكلون هاي بازده بالاي مدل استايرمند با اقتباس از استانداردها و راهنماهاي موجود، طراحي و نصب شد. سپس عملكرد سيستم مرطوب سازي و تهويه صنعتي به صورت مجزا و تلفيقي در كنترل ذرات منتشره در هواي محيط كار، مواجهه فردي و انتشار زيست‌محيطي مورد ارزيابي قرار گرفت. در نهايت آناليز هزينه - سود اين سيستم در مقايسه با سيستم پرهزينه‌تر فيلتر خانه مورد بررسي قرار گرفت. يافته‌ها : بازده سيستم تلفيقي در كاهش ميزان مواجهه فردي و غبار محيطي در خط يك سنگ‌شكن به ترتيب 87 و 95 درصد و در خط دو سنگ‌شكن 88 و 95 درصد بود. همچنين غلظت غبار خروجي از سيستم تهويه در خط يك و دو سنگ‌شكن به ترتيب mg/m3 121/28 و mg/m3 112/68 به دست آمد. هزينه ساخت و راهبري ساليانه سيستم تلفيقي نسبت به فيلتر خانه به ترتيب 2/17 ميليارد ريال و 992 ميليون ريال كاهش‌يافته است و سود سالانه جمع‌آوري غبار معدني توسط سيكلون 518 ميليون ريال برآورد شد. نتيجه‌گيري: با توجه به نتايج به دست آمده سيستم تلفيقي اجراشده كاهش قابل‌توجهي از غبار منتشره در محيط كار و محيط‌زيست را داشته است. همچنين مطابق با تحليل‌هاي اقتصادي صورت گرفته، در هزينه‌هاي ساخت و راهبري ساليانه سيستم تلفيقي در مقايسه با فيلتر خانه به ترتيب 73 و 80 درصد صرفه‌جويي شده است و در كمتر از 220 روز هزينه ساخت و اجراي پروژه از سود جمع‌آوري غبار معدني توسط سيستم تلفيقي، جبران خواهد گشت بنابراين مي‌توان در شرايط مشابه اين سيستم را به عنوان يك راهكار مناسب و اقتصادي پيشنهاد داد.

Introduction: Musculoskeletal disorders are a major part of occupational diseases in working environments. The aim of this study was to evaluate the risk factors of musculoskeletal disorders by the Muscle Fatigue Assessment (MFA) method. This study also sought to determine the effects of an ergonomic intervention on the mentioned risk in an assembly industry. Methods: This study was conducted on 15 people working in the assembly line. Medical records of assembly line workers were reviewed and Nordic Musculoskeletal Questionnaires (NMQ) after one year of intervention. Activities of these workers in the assembly line were evaluated by the Muscle Fatigue Assessment method (MFA) and workers were given the necessary training. Data were analyzed using the SPSS-16 software. Results: The initial evaluations showed that neck, back, leg and knee, respectively in 6.67, 20 and 13.33% were in "very high" priority corrective measures. Re-assessments after the intervention showed that percentage of people with musculoskeletal disorders in the neck in the "very high" corrective actions changed to zero. The percentage of organs, with "high" corrective actions before the intervention, was greatly reduced. For example, a reduction was recorded around the waist from 60% to 33.33% and neck from 53% to 26.27% after the intervention. A total of 30 cases of abnormalities were detected before the intervention, and after the intervention this number reduced to 11. Conclusions: According to MFA score, risk of musculoskeletal disorders was reduced by intervention in this industry and according to Questionnaire, prevalence of musculoskeletal disorders was also significantly reduced.