عنوان مقاله :
نظريه مطابقت و اشكالات وارد بر آن
عنوان به زبان ديگر :
Theory of Correspondence and the Difficulties Applied to it
پديد آورندگان :
هاشمي، فاطمه سادات دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه فلسفه تطبيقي , حبيبي، سليمان دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه فلسفه تطبيقي , عليزماني، اميرعباس دانشگاه تهران - گروه فلسفه دين
كليدواژه :
معرفتشناسي , نظريه مطابقت , پارادوكس دروغگو , رئاليسم , فرگه , راسل , ويتگنشتاين
چكيده فارسي :
مسئله صدق در گزاره ها يكي از مسائل مهم معرفت شناسي است. از اينرو، فيلسوفان و معرفت شناسان از ديرباز تا كنون ديدگاه هاي گوناگوني درباره «ماهيت و چيستي صدق» و نيز «معيار صدق» ابراز داشته اند. در اين نوشتار، ما به بررسي نظريه مطابقت مي پردازيم اما رويكرد ما بيشتر معطوف به ماهيت و چيستي صدق است نه معيار صدق.
نظريه مطابقت يك پيش فرض مهم دارد و آن واقع گرايي است؛ بدين معنا كه اولاً، ملتزم باشيم كه واقعيتي مستقل از باورها و ذهن ما وجود دارد. ثانياً، ذهن انسان را در كشف واقعيت توانمند دانسته، معتقد باشيم كه انسان توانايي نيل به واقع و دسترسي به آن را دارد. ثالثاً، بپذيريم كه زبان توان حكايت از واقع را دارا هست.
نظريه مطابقت از آنجايي كه به درك متعارف در باب صدق بسيار نزديك است، پيشينه و رواج نسبي بيشتري نسبت به نظريه هاي بديل خود داشته است، بهطوريكه بسياري از فيلسوفان آن را مبناي معرفتشناسي نظام فلسفي خود قرار داده اند. با اين حال، نظريه مطابقت نتوانست از عهده اشكالات گوناگون، از جمله عدم سنخيت، عدم جامعيت و عدم ارائه ملاك اثباتي برآيد و سرانجام با انتقادات فيلسوفان معرفت يا بهشكل تعديل يافته ظهور و بروز يافت يا جاي خود را به نظرياتي چون نظريه انسجام، نظريه كارآمدي، نظريه زائد بودن و... داد. اين نظريات برخلاف نظريه مطابقت، در باب چيستي صدق، صدق را نه به امري فراسوي باور بلكه به خود باور وابسته مي دانند، يعني بدون تلاش براي رفتن به فراسوي باور، بايد در درون باورها وضعيتي كشف شود كه بر اساس آن بتوان گفت باوري صادق است يا نيست.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي معرفت شناختي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي معرفت شناختي