عنوان مقاله :
مقايسه راهبردهاي تنظيم هيجاني و بهزيستي روانشناختي در ميان افراد مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس و افراد غير مبتلا
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of emotional regulation strategies and psychological well-being of MS patients and non-patients people
پديد آورندگان :
عموميرزا، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد سمنان - گروه روان شناسي باليني، سمنان، ايران , ملكي راد، علي اكبر دانشگاه پيام نور تهران - گروه زيست شناسي، تهران، ايران , سليمي، الهه دانشگاه علامه طباطبايي تهران - مشاوره خانواده، تهران، ايران
كليدواژه :
بهزيستي روانشناختي , تنظيم هيجان , مولتيپل اسكلروزيس
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: افراد مبتلا به ام اس علاوه بر مسائل فيزيكي، مشكلات رواني متعددي را تجربه ميكنند كه شرايط زندگي براي آنها دشوارتر ميشود. هدف پژوهش حاضر، مقايسه راهبردهاي تنظيم هيجاني و بهزيستي روانشناختي بيماران مبتلا به ام اس و افراد غير مبتلا بود.
روش بررسي: پژوهش حاضر از نوع علي- مقايسهاي است. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه بيماران مبتلا به ام اس بيمارستان سينا و عضو انجمن ام اس شهر تهران ميباشد كه 30 نفر از آن بيماران بهصورت تصادفي انتخاب شدند. جامعه غير مبتلا شامل افراد سالم همان منطقه بودند كه 30 از آنها بهصورت نمونهگيري در دسترس انتخاب و ازنظر جنسيت، سطح تحصيلات و سن با گروه مبتلا به ام اس همگن شدند. ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامه تنظيم هيجاني CERQ و پرسشنامه بهزيستي روانشناختي ريف بود. جهت مقايسه دو گروه بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس و افراد عادي به لحاظ نمره تنظيم هيجان و بهزيستي روانشناختي از آزمون تحليل واريانس چند متغيره استفاده گرديد.
يافتهها: بر اساس نتايج، مولفههاي بهزيستي روانشناختي در افراد عادي بهطور معني داري بيشتر از افراد مبتلا به MS بود؛ همچنين بين دو گروه افراد مبتلا به MS و افراد عادي ازلحاظ مولفههاي تنظيم هيجاني نيز تفاوت معني دار وجود داشت.
نتيجهگيري: نتايج پژوهش حاضر نشان ميدهد، بين دو گروه افراد مبتلا به MS و افراد عادي ازلحاظ پذيرش خود، خودمختاري، رشد فردي، هدفمندي در زندگي، ارتباط مثبت با ديگران و تسلط بر محيط تفاوت معني دار وجود دارد. مولفههاي ياد شده در افراد عادي بهطور معني داري بيشتر از افراد مبتلا به MS است.
چكيده لاتين :
Background and aims: People with MS in addition to physical problems experienced numerous psychological problems making the living conditions more difficult for them. The aim of this study was comparison of emotional regulation strategies and psychological well-being of MS patients and non-patient people.
Methods: The aprroach of the current study was causal-comparative. Statistical society was all MS patients in Sina hospital and members of MS society that 30 MS patients were selected randomly. Statistical society of healthy people was the people on the same region that are selected by convevience sampling method and homogenized in the terms of age, sex and education level. The data collection tools are CERQ Emotion Regulation Questionnaire and psychological well-being questionnaire of reef. Multivariate analysis of variance (MANOVA) was used to compare two groups of multiple sclerosis patients and normal people in terms of scores of emotional regulation and psychological well-being.
Results: Based on the results, psychological well-being components in normal people are significantly more than MS patients. Also, there is a significant difference between two groups of MS patients and normal people in terms of emotional regulation components.
Conclusion: The results show that there is a significant difference between people suffereing from MS and ordinary people based on their self-acceptance, autonomy, individual developememnt, being purposeful in life, having good relations with others and having control over the environment. The abovementioned elements in ordinary people are more than people suffering MS.
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي شهركرد
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي شهركرد