بررسي ارتباط بين دانش تغذيه و سطح فعاليت بدني با عوامل خطرزا در زنان مبتلا به سكته قلبي

Relationship between nutrition knowledge and physical activity level with risk factors in women with myocardial infarction

زمينه و هدف: بيماري‌هاي قلبي- عروقي به‌ويژه سكته قلبي از شايع‌ترين علل مرگ‌ومير در جهان و ايران است. به نظر مي‌رسد كه دانش تغذيه و سطح فعاليت بدني با بيماري‌هاي قلبي- عروقي و كاهش عوامل خطر آن ارتباط داشته باشد. بااين‌حال، اين ارتباط در زنان مبتلا به سكته قلبي ارزيابي نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسي رابطه‌ي بين دانش تغذيه و سطح فعاليت بدني با عوامل خطرزاي قلبي- عروقي در زنان مبتلا به سكته قلبي بود. روش بررسي: پژوهش حاضر يك مطالعه نيمه تجربي است كه در آن 150 زن مبتلا به سكته قلبي (ميانگين سني 9/32±64/47 سال) مراجعه‌كننده به بيمارستان‌هاي رشت به صورت نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. ارزيابي سطح فعاليت بدني و دانش تغذيه آزمودني‌ها به ترتيب توسط پرسشنامه فعاليت بدني بك و پرسشنامه دانش تغذيه(Paramenter-Wardel) انجام شد. اندازه‌گيري ليپيدهاي خون (LDL-C، تري گليسريد، HDL-C و كلسترول تام) نيز پس از 12 ساعت ناشتايي و همچنين اندازه‌گيري BMI، WHR و فشارخون از تمامي شركت‌كنندگان به عمل آمد. همبستگي داده‌ها توسط آزمون‌هاي پيرسون و اسپيرمن با نرم افزار SPSS تجزيه‌وتحليل و سطح معني‌داري (0/05>P )در نظر گرفته شد. يافته‌ها: نتايج حاكي از آن بود كه بين سطح دانش تغذيه و فعاليت بدني با ميزان تري گليسريد، كلسترول تام، LDL-C و WHR آزمودني‌ها رابطه معني‌داري وجود ندارد (00/05P). همچنين بين دانش تغذيه و فعاليت بدني با فشارخون سيستوليك رابطه ي معكوس و معني‌داري ديده شد (00/05>P). نتيجه‌گيري: با توجه به نتايج به‌ دست ‌آمده به نظر مي‌رسد دانش تغذيه سطح فعاليت بدني كافي مي‌تواند آثار مفيدي در بهبود پروفايل ليپيدي و فشارخون سيستوليك زنان مبتلا به سكته قلبي داشته باشد. مطالعات بيشتري به‌منظور بررسي ساير عوامل مداخله‌گر در اين موضوع لازم مي‌باشد.

Background and aims: Cardiovascular disease espicially myocardial infarction are the most prevalant causes mortality in the world. It seems nutrition knowledge and physical activity level is association with cardiovascular disease and reduces its risk factor. However, it was not assessed this relationship in woman with myocardial infarction. The aim of this study was to investigate relationship between nutrition knowledge and physical activity level with risk factors in woman with myocardial infarction. Methods: This study was a semi-experimental research. 150 women with myocardial infarction disease (mean, age, 64.47±9.32 years) referred to Rasht hospitals were selected by convenience sampling. Assessment of physical activity level and nutrition knowledge was conducted using Beck and Paramenter-Wardel Physical Activity and Nutrition Knowledge questionnaires, respectively. Measurement of blood lipid (LDL-C, triglyceride, HDL-C and cholesterol) was conducted after 12 hours fasting and also BMI, WHR and blood pressure were collected from all participants. Pearson and Spearman correlation coefficients were used to analyze the relationship between the data using SPSS and P-value of (P<0.05) was considered statistically significant. Results: The result showed that there is not a significant relationship between nutrition knowledge and physical activity level of patient with their TG, TC, LDL-C, and WHR (P>0.05). However, there was a significant positive relationship between nutrition knowledge and physical activity with HDL-C. Also, there was a significant inverse correlation between nutrition knowledge and physical activity with systolic blood pressure (P<0.05). Conclusion: According to the results, it seemed that appropriate nutrition knowledge and physical activity level can be effective to improve lipid profile and systolic blood pressure in woman with myocardial infarction. More studies are required for investigate other confounding factors in these women.