شماره ركورد كنفرانس :
3702
عنوان مقاله :
بررسي ديدگاه فلسفي پديدار شناسي از نظر ادموند هوسرل
پديدآورندگان :
اعيان زاده بهزاد BehzadAyanzadeh@gmail.com دانشگاه آزاد اسلامي شبستر , اباذري رامين RaminAbazari@gmail.com دانشگاه آزاد اسلامي شبستر
تعداد صفحه :
7
كليدواژه :
پديدار شناسي , هوسرل , روش پديدار شناسي , فلسفه , نظام معنايي
سال انتشار :
1395
عنوان كنفرانس :
سومين كنفرانس ملي انسان، معماري، عمران و شهر
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
پديدار شناسي از نظر لغوي، عبارت است از مطالعه پديده ها از هر نوع، و توصيف آنها با در نظر گرفتن نحوة بروز تجلي آنها، قبل از هرگونه ارزش گذاري، تأويل و يا قضاوت ارزشي. در نگاه ديگر اگر پديدارشناسي را معنا شناسي بدانيم، معناهايي كه در زندگي انسان پديدار مي شوند، يك نظام معنايي را شكل مي دهند. اين نظام معنايي با اضافه نمودن وجود به زمان و مكان به دست مي آيد و شناسايي اين نظام معنايي نيز از همين راه حاصل مي شود؛ يعني يك شناخت مضاف به زمان و مكان كه آن تجربه زندگي مي نامند. صحبت اصلي « هوسرل»آن است كه براي همه ما يك چيز وجود دارد كه بدون هيچ ترديدي به آن يقين داريم و آن، آگاهي ماست. آگاهي بايد موضوعي داشته باشد و نمي تواند بدون آنكه موضوعي برايش در نظر گرفت، شناخته شود. اين در حالي است كه« دكارت » آگاهي را صرفاً يك حالت در نظر مي گيرد. « هوسرل » بر خلاف شكاكان كه موضوع آگاهي را زير سؤال مي بردند، معتقد است، مي توان از پديدار موضوع آگاهي شروع كرد و خود موضوع را در پرانتز گذاشت. به همين جهت، مكتب وي را « پديدارشناسي » نام نهادند. روش هاي پديدارشناسي در پي كشف ساختارهاي هوشياري در جريان تجارب انساني است. يك مطالعة پديدارشناختي به توصيف معناي تجربه هاي زندة افراد در مورد مفهوم يا پديدة معين مي پردازد. از ديدگاه پديدارشناختي، محققان پديدارشناسي روان شناختي در جستجوي ساختار نامتغير و معناي اصلي تجربه هستند. آنان بر هدفمند بودن هوشياري افراد، يعني اينكه تجربه ها هم داراي نمود بيروني و هم آگاهي دروني، كه مبتني بر حافظه و تصور و معنا است، تأكيد مي كنند.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت