شماره ركورد كنفرانس :
3797
عنوان مقاله :
مقايسه انديشه هاي انسان شناختي مولوي و يونگ
پديدآورندگان :
ستوده پور الهه e.setoode@gmail.com دانشجوي دورۀ دكتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه يزد , آبشاوي مژگان دانشگاه پيام نور شيراز
تعداد صفحه :
29
كليدواژه :
مولوي , يونگ , ناخودآگاهي جمعي , سير فرديت , انسان كامل.
سال انتشار :
1396
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين همايش بين المللي انجمن ترويج زبان و ادبيات فارسي ايران
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
انسان ها در هر كجاي جهان و در هر دوره و فرهنگي كه زندگي مي كنند به حكم انسان بودن داراي گوهر وجودي واحدي هستند. شباهت هاي ناشي از اشتراك گوهر انساني مخصوصا در عرفان به صورت مكرر ديده مي شود، ممكن است دو نفر دقيقا يك مطلب را با اصطلاحات متفاوتي بيان كنند و اين است كه ما به نظام عرفاني معتقديم، چنان چه ميان جلال الدين محمد مولوي عارف ايراني و كارل گوستاو يونگ روان شناس سوييسي درباره ي كمال انسان شباهت هاي بسياري وجود دارد. مولوي، با نگاهي حيرت زا به انسان، توانست گام هايي را تا رسيدن به انسان كامل بردارد و يونگ، در روزگار قحطي انسان از فرديت و خود شدن سخن مي گويد و بر اين باور است كه انسان تا به خودِ متافيزيكي اش دست نيابد از روان نژندي نجات نمي يابد. در اين پژوهش برآنيم تا با بررسي انديشه هاي مشترك اين دو متفكر به اين نتيجه برسيم كه هرچند مولوي و يونگ داراي دو رويكرد مختلف معرفت شناختي هستند و يكي بر اصل عرفان و امور شهودي تكيه مي كند و ديگري خود را متعلق به معرفت تجربي مي داند اما هردو به وجود خدا، سرچشمه هاي معنويت، شهود و باورهاي جمعي ديني و الهي رسيدند و به توصيف و تحليل آن پرداختند.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت