مقايسه ي سبك هاي مقابله اي و شيوه فرزند پروري در والدين كودكان داراي اختلال كمبود توجه بيش فعال و عادي

Comparison of Coping Strategies and Child Rearing Styles in Parents of Children with ADD and Normal Children

هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسي مقايسه اي سبك هاي مقابله اي و شيوه فرزند پروري در والدين كودكان داراي اختلال كمبود توجه پيش فعال و عادي است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع مقايسه اي و همبستگي بوده و در دو گروه از والدين كه داراي كودك عادي يا كودك مبتلا به اختلال كم توجه – بيش فعال هستند انجام شده است. نمونه گيري با روش تصادفي در دسترس انجام شد. به اين صورت كه تعداد 37 كودك 10-4 ساله مبتلا به اختلال كاستي توجه و بيش فعالي و 67 كودك همسن عادي به صورت تصادفي انتخاب شدند. و پرسشنامه هاي سبك فرزندپروري بامريند و راهبردهاي مقابله اي لازاروس در اختيار والدين آنها قرار گرفت. يافته ها: نتايج نشان داد كه سبك مقابله اي مسئله مدار (طلب حمايت اجتماعي و مسوليت پذيري) در والدين كودكان عادي بطور معناداري از كودكان كم توجه- بيش فعال بيشتر است. ولي سبك هاي فرزندپروري در دو گروه تفاوت معناداري نداشت. همچنين تنها سبك پذيرش مسوليت با شيوه آزاد گذاري فرزند پروري رابطه منفي معنا دار در حد متوسط دارد. نتيجه گيري: با توجه به نتايج مي توان نتيجه گرفت كه مي توان با آموزش راهبردهاي مقابله اي مسئله مدار به آنها كمك كنيم تا با فشارهاي رواني ناشي از بيماري فرزندشان مقابله كنند.

Purpose: the aim of this research was to study the coping styles and parenting method in parents of normal children and children suffering from attention deficit hyperactive disorder. Research method: the present research was a comparative-correlation study in two groups of mothers with normal children and mothers with attention deficit hyperactive disorder children. Sampling was conducted by available random sampling method, and 37 4-10 year old children suffering from attention deficit hyperactive disorder and 67 normal peer children were randomly selected, and Baumrind s parenting style questionnaire and Lazarus coping strategies questionnaire were distributed among their mothers. Findings: the results indicated that problem-oriented coping style (seeking social support and responsibility) in parents with normal children is significantly greater than mothers of deficit hyperactive disorder children. But parenting styles in the two groups were not significantly different. Taking-responsibility style with freedom parenting has only negative and significant relationship moderately. Conclusion: it can be concluded according to the results that, by education of problem-oriented coping styles, we can help families to cope with mental pressures due to their children s disease.