نقش پيش فرض هاي معرفتي در رويكردهاي متفاوت مادران به زندگي

در اغلب جوامع انساني مي¬توان سه رويكرد متفاوت را در حوزه¬¬ي خانواده و نقش افراد در آن و سبك زندگي آنان جستجو نمود؛ رويكرد اول ديدگاهي مبتني بر سلطه است كه در اشكال مختلفي نظير؛ مادر سالاري، پدر سالاري يا فرزند سالاري مي¬توان از آن به ياد كرد، رويكرد دوم مبتني بر سود متوازن است. اين ديدگاه، منصفانه و تأمين كننده منافع همه افراد خانواده، بر اساس منافع مشترك است، و ديدگاه سوم رويكرد ايثارگرايانه است كه مبتني بر آموزه¬هاي ديني – وحياني است و متأثر از اسوه¬هاي برجسته¬ي ديني نظير فاطمه زهرا(س) مي¬باشد كه آموزگار مكتب الجار ثم الدار است. مادران چه به لحاظ گرايشات فطري، و چه به جهت ويژگي¬هاي ممتازي كه در گرايشات عاطفي و امتيازي كه نسبت به مردان در عقل عملي و باورها و شناخت¬هاي معرفتي و شهودي دارند، همواره رفتارهاي ممتاز و ايثارگرانه¬اي دارند كه در اغلب موارد موجب حفاظت و صيانت از خانواده و فرزندان و حتي همسران ايشان گرديده، و آنان را از دو گروه اول و دوم ممتاز نموده است. اين مقاله با روشي تحليلي– توصيفي به بررسي پيش¬فرض¬هاي معرفتي در ديدگاه سوم و مقايسه آن با دو ديدگاه ديگر پرداخته و در پايان به آثار و نتايج تربيتي و اجتماعي ديدگاه آخر اشاراتي نموده است.