شماره ركورد كنفرانس :
4020
عنوان مقاله :
ملاحظاتي در باب نظريه الگوي اسلامي ايراني پيشرفت
پديدآورندگان :
گواهي عبدالرحيم
كليدواژه :
الگوي اسلامي ايراني , توسعه پايدار , امكان و ضرورت الگو , سكولاريسم
عنوان كنفرانس :
واكاوي مفاهيم و نظريه هاي رايج توسعه و تجربيات ايران و جهان : به سوي نظريه اسلامي ايراني پيشرفت-سومين كنفرانس الگوي اسلامي ايراني پيشرفت
چكيده فارسي :
در اين مقاله سعي شده است تا درباره «امكان» و «ضرورت» وجودي الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت بحث و بررسي شود. همچنين مقاله پاسخي است به اظهارنظر بعضاً افراطي كسانيكه ميگويند پيشرفت، پيشرفت است و اسلامي و ايراني و نظاير اينها ندارد. همچنين مقاله سعي ميكند تا رابطه اين الگو را با تجدّد، علم و فناوري، سكولاريسم، دين و فرهنگ و ساير مفاهيم و مقولات انساني تبيين كند. سپس، در بحث دوم، امكان و ضرورت طراحي الگوي بومي (اسلامي ايراني براي ايران، شينتويي ژاپني براي ژاپن، مسيحي غربي براي اروپا و امريكا، و غيره) پيشرفت براي هريك از مناطق و كشورهاي جهان بحث ميشود و اين كه بايد براي هر منطقه، كشور، و يا سرزميني، از ميان همه مكاتب و الگوهاي رايج پيشرفت، مناسب ترين آنها را از نظر ويژگيهاي اقليمي، تاريخي، فرهنگي، انساني، اقتصادي و غيرهي بومي برگزيد. نكته ديگري هم كه در ادامه اين بخش از مقاله مطرح ميشود تبعات منفي رشد و توسعه بيقيد و بند در غرب در حوزه هاي زيست محيطي، منابع، مصرف گرايي افراطي و غيره بوده است كه نهايتاً منجر به تغيير الگوي توسعه نامحدود به «توسعه پايدار» شده است. در بحش سوم مقاله طرح اوليه اي از اهداف الگوي اسلامي ايراني پيشرفت چه از بُعد ديني و اسلامي و چه از بُعد غيرديني و دنيوي به دست داده شده است، اصول و قواعد و ضوابطي كه مراعات آنها پيشرفت مورد نظر را از حالت يك پيشرفت صرف سكولار و مادي خارجي ساخته و به آن صبغه اي انساني، اخلاقي و معنوي ميبخشد؛ پيشرفتي توأم با مساوات، عدالت، برابري، رأفت و رحمت؛ پيشرفتي در بردارنده سنت و مدرنيته، مثل ژاپن، و رفاه دنيا و سعادت آخرت. بخش چهارم مقاله به چالش هاي فرا روي الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت خواهد پرداخت. سرانجام اين كه در بخش پنجم و آخر مقاله نيز به يك جمع بندي و نتيجه گيري مختصر دست زده ميشود و چنين عنوان ميشود كه، چيزي به نام «الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت» ميتوان داشت و درواقع، بخاطر جلوگيري از وقوع مفسده هاي يك پيشرفت بيقيد و بند و -ازلحاظ معنوي و اخلاقي- لجام گسيخته غربي، بايد هم داشت.