شماره ركورد كنفرانس :
4030
عنوان مقاله :
بررسي ساختار روايت داستان «دوستي خالهخرسه» از مجموعه داستان يكي بود يكي نبود اثر محمد علي جمالزاده بر اساس نظريههاي ارسطو، گريماس و ژنت
پديدآورندگان :
منيعي پدرام p.maniee@sbu.ac.ir دانشجوي كارشناسي ارشد ادبيات انگليسي، دانشگاه شهيد بهشتي تهران؛
كليدواژه :
: ارسطو , ژرار ژنت , گريماس , روايتشناسي , محمدعلي جمالزاده , يكي بود يكي نبود.
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي روايت و انواع ادبي (Narrative Across Literary Genres)
چكيده فارسي :
روايتشناسي بعنوان مقولهاي مجزا از ساختارگرايي توسعه يافت و روايتشناسان متعدد هريك تلاش كردند تا تئوري خود را جهت درك بهتر ساختار روايي متون توسعه دهند. مقاله حاضر سومين داستان تحت عنوان «دوستي خاله خرسه» از مجموعه داستان يكي بود يكي نبود اثر محمد علي جمالزاده را انتخاب كرده است. اين مجموعه از اين حيث داراي اهميت ميباشد كه اولاً جمالزاده را پايهگذار داستاننويسي در ايران ميدانند و ثانياً با جمالزاده فن داستاننويسي در ايران وارد مرحله جديدي شد و روز به روز به مقبوليت اين نوع ادبي نوين در ايران افزوده گرديد. در مقالهي پيشرو عناصر روايي اين داستان ابتدا از منظر ارسطو كه يكي از نظريات پايهاي روايت را تحت عنوان سه مقولهي پيرنگ ارائه داد، بررسي ميشود تا ابتدا اهميت داستاني بودن اين اثر جلوهگر شود. مقاله سپس با تكيه بر نظريههاي گريماس و ژنت به تحليل ساختار روايي داستان پرداخته و نشان ميدهد كه چگونه داستانهاي جمالزاده با استاندارهاي جهاني فن داستاننويسي همخواني نزديكي داشته است.