شماره ركورد كنفرانس :
4039
عنوان مقاله :
حقيقت و مجاز با تكيه بر نظريۀ ابو اسحاق اسفرايني و ابوالفتح عثمان ابن جني
پديدآورندگان :
خرمي مهدي Khorrami.dr@gmail.com استاديار دانشگاه حكيم سبزواري گروه زبان وادبيات عرب
كليدواژه :
بلاغت , حقيقت ومجاز , ابن جني , ابواسحق اسفرايني .
عنوان كنفرانس :
پنجمين همايش ملي متن پژوهي ادبي سبك شناسي، بلاغت، نقد ادبي
چكيده فارسي :
صاحب نظران دربحثِ مجاز وكمّ وكيف آن هم عقيده نيستند ،گروهي ودررأس آنان ابواسحق اسفرايني مُنكرمجازشده ومعتقدند: مَجازبنابرآنچه دربين بلاغيان شهرت دارد نادرست است ،زيرا عربها الفاظ را براي معاني مختلفي وضع كرده وهرلفظي را درمعناي خود بكارد برده اند ، لذا تفاوتي ندارد كه ما آن معاني را حقيقت بناميم يا مجاز، بنا براين عقيده، عربها واژۀ اسد را، هم براي حيوان درنده وهم براي انسان وضع كرده واين گونه استدلال نموده اند كه : مجاز، الفاظ را ازمعناي موضوع له خود به معنايي غيراصلي منتقل مي نمايد ولازمۀ اين كارآن است كه منقولٌ عنه، متقدم ومنقول اليه متأخرفرض شود، درصورتي كه عربها درهرزمان ومكاني هريك ازحقيقت ومجاز را درجاي خود بكاربرده اند وپاي تقديم وتأخيررا به ميان نكشيده اند، لذا تقسيم الفاظ به حقيقت ومجازنوعي تحَكُّم است.گروهي ديگرودرصدرآنان عثمان ابن جني معتقدند؛ اغلبِ واژگانِ زبانِ عربي درمعناي مجازي استعمال شده اند نه درمعناي حقيقي مثلا «قَامَ زيدٌ» به معناي صدور قيام اززيداست ومعلوم است كه مطلقِ قيام نه دريك زمانِ واحد ونه درهمۀ زمانها اززيد صادر نشده وچنين قيامي نمي تواند اززيد صادر شود زيرا قيام، برجنسِ فعل دلالت دارد وجنس، مطلقِ زمانِ ماضي ومضارع را دربرمي گيرد ومحال است كه از يك انسان درزمانِ واحد يا غيرواحد چنين قيامي صادرشود پس«قَامَ زيدٌ» حقيقت نيست بلكه مجاز است ازباب ذكركل درجايگاه جزء يا ازباب اتساع ومبالغه وتشبيه قليل به كثير .