شماره ركورد كنفرانس :
4099
عنوان مقاله :
نقد رويكرد استعاره ي مفهومي در ادبيات زبان شناسي شناختي
پديدآورندگان :
يوسفي راد فاطمه F_yousefirad@pnu.ac.ir استاديار دانشگاه پيام نور
كليدواژه :
زبان شناسي شناختي , استعاره ي مفهومي , بافت
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي معناشناسي شناختي
چكيده فارسي :
چكيده
اين مقاله به نقد رويكرد استعاره ي مفهومي مي پردازد يعني همان رويكردي كه ليكاف و جانسون در كتاب استعاره هايي كه با آ نها زندگي مي كنيم به معرفي و تبيين آن پرداختند و پس از آن مورد توجه گسترده ي معناشناسان شناختي قرار گرفت.نظريه ي استعاره ي مفهومي در عين حال كه تحليل هاي درخشاني به بار آورده و حقايق مهمي را كشف كرده، ليكن گاه ره به بي راهه برده است. اين مقاله به بررسي برخي از مهم ترين انتقادات وارد شده به اين رويكرد توسط نظريه پردازان بزرگ زبان شناسي شناختي مي پردازد. در يكي از تازه ترين اين انتقادها، كووچش (2012)، در مقاله ي «خلاقيت استعاري در كلام»، يكي از مهم ترين انتقادات وارد بر نظريه ي استعاره ي مفهومي را اين مي داند كه اين نظريه نمي تواند تبيين درستي از خلاقيت استعاري ارائه دهد. اگر استعاره صرفاً ساختارهاي مفهومي ايستايي باشد كه با عبارات زباني قراردادي شده انطباق مي يابد، نظريه ي استعاره ي مفهومي در تبيين استعاره هاي جديد دچار مشكل خواهد شد. كووچش در مقاله ي خود به بررسي انواع خلاقيت هاي استعاري مي پردازد؛ به ويژه خلاقيت هايي كه توسط بافتي برانگيخته مي شوند كه مفهوم سازي استعاري در آن شكل مي گيرد.
ديده مي شود كه نسخه ي استاندارد نظريه ي استعاره ي مفهومي معمولاً با نمونه هاي زباني استعاره هاي مفهومي فرضي فاقد بافت يا با حداقل بافت ممكن كار مي كند. در اين رويكرد، تبيين خلاقيت استعاري دشوار است. بنابراين، اين نسخه ي ساده انگارانه ي نظريه ي استعاره ي مفهومي بايد تغيير كند و اين مقاله هم در راستاي ايجاد اين تغيير است.