شماره ركورد كنفرانس :
4188
عنوان مقاله :
نگاهي بر نگاره گريز يوسف از زليخا در قاب تصويري و روايي براساس نظريه گريماس
پديدآورندگان :
فريدنيا مهسا mahsafaridnia@gmail.com كارشناس ارشد رشته ارتباط تصويري دانشكده فني دختران نرجس سمنان , شعباني خطيب صفرعلي shabanikhatib89@gmail.com عضو هيئت علمي دانشكده فني دختران نرجس سمنان
كليدواژه :
نگاره گريز يوسف از زليخا , بهزاد , گريماس , تقابل هاي دوتايي , الگوي كنشي.
عنوان كنفرانس :
ششمين همايش ملي نقد و نظريه ادبي
چكيده فارسي :
نگاره « گريز يوسف از زليخا » اثر بي نظير كمال الدين بهزاد، در مكتب هرات (به سال 893 ه.ق)، محفوظ در كتابخانه سلطنتي قاهره، از شاهكارهاي نگارگري ايران اسلامي است كه نگارگر آن، خط، نور ورنگ را در جهت خلق فضايي ماورايي و به تصوير كشيدن جزبه اي عرفاني هماهنگ مي كند. هدف از ارائه اين مقاله بررسي ويژگي هاي اين نگاره به شيوه اسنادي و با استفاده از منابع ديجيتال و مكتوب است. ابزارتحليل، الگوي كنشي گريماس ازساختگرايان مكتب پاريس سده 20 ميلادي است و از اين ابزار جهت شناسايي نشانه هاي موجود دراين نگاره استفاده شده است. سوالاتي كه اين مقاله سعي در يافتن پاسخي براي آنان دارد عبارتند از:
عناصراصلي و دخيل در توليد اين نگاره كدامند ؟
آيا نگاره گريز يوسف از زليخا قابليت بررسي از جنبه روايت را دارد.
كمال الدين بهزاد درخلق اين اثر تا چه حد درانتقال روابط كنشگرها از روايت كلامي به روايت تصويري موفق بوده است ؟
بنابراين در اين مقاله دو الگوي كنشي از يك اثر مورد تحليل قرار گرفته است. يك الگو بر مبناي روايت كلامي و ديگري تصويري اثر و از آنجا كه روايت كلامي اين داستان بر گرفته از آثار بي بديل قرآن مي باشد تلاش نگارگر و موفقيتش در استفاده از روايط درست كنشگرها و تقابل ميان آنها در انتقال اين واژگان كلامي كه حاوي مفاهيم عميق ديني و عرفاني هستند به استعاره هاي،نگرشي بلند و مهارت وي را درچگونگي خوانش يك روايت آشكار مي سازد. ابتدا در اين بررسي، به شناسايي عناصر اصلي و دخيل در توليد عناصر پرداخته و سپس اين نگاره را بر اساس ديدگاه كنشي گريماس مورد بررسي قرار مي دهيم. نتايج حاصله نشان ازوجود نشانه ها ي ديداري و روايي درچارچوب ساختار روايي اثر را مشخص مي¬كند.