شماره ركورد كنفرانس :
4211
عنوان مقاله :
نقش و جايگاه رهبري در نهضت و انقلاب؛ مطالعه نهاد رهبري يا «رهبران» نهضت مشروطه ايران
پديدآورندگان :
قاسمي بهزاد ghasemi.b1981@gmail.com دانشگاه امام حسين
كليدواژه :
مشروطه , رهبري , علما و روشنفكران , نهضتها , نظام سياسي
عنوان كنفرانس :
چهارمين همايش ملي مشروطيت «رويكردها و جريانهاي فكري - سياسي در مشروطيت ايران»
چكيده فارسي :
نهضت مشروطه ايران با صدور فرمان مشروطيت در سال 1905/1284 توسط مظفرالدين شاه قاجار وارد مرحله رسمي خود شد. اين مرحله دوره آغاز چالشهاي نخستين تجربه نظام سياسي جديد در ايران است.مشروطه پروژهاي ناتمام به شمار ميآيد؛ به اين دليل كه مشروطه در شروع نهضت «كادرسازي و نهادسازي»، در مسير «مطالبات و آرمانها» و در استقرار «نظام مستقل مشروطه/ مشروعه» از ضعف رهبري و يا به تعبيري خلاء رهبري رنج برد. در نتيجه، تعدد «رهبران» و نبود «رهبري» مورد قبول همه گروهها دچار بيسرانجامي شد.اينكه مشروطه در چنبره نظامات تازه پديدار شده، گرفتار چالشهاي نوين گشت و به بيراهه رفت، ريشه در تطور تاريخي دارد (مسئله). نوشتار حاضر در پي بررسي و بازشناسي نقش و اهميت رهبري، كارويژههاي رهبري در نهضت و ضعف رهبري به عنوان چالش اساسي در نخستين تجربه مشروطه است (سوال)؛ گفتني است كه در هر نهضت و انقلابي يكي از الگوهاي رهبري ديده شده است. مسئله رهبري از اين جهت داراي اهميت پژوهش است كه اگر نارضايتيها و آرمانهاي انقلاب به گونهاي متنوع باشد كه امكان انسجام آن به وسيله رهبر محقق نشود، نظام سازي جديد آينده با بحران مواجه خواهد شد. افزون بر اين كه اگر «تئوريپردازي» و «دكترين حكومتي» توسط رهبر به ساختار نوين نينجامد سقوط و برافتادن را حتمي خواهد كرد (فرضيه). اثبات اين فرضيه از طريق تبيين تاريخي و نوع رهبري در تاريخ مشروطه استفاده شده است (روش). ايرانيان از رهگذر مشروطه نيمبند تجربه جديدي را آموختند و در حوزه «نوسازي» مظاهر تمدني را اقتباس كردند؛ اين مختصر در پي نشان دادن نقش و اهميت رهبري در انسجام و موفقيت نهايي است كه در مشروطه ايران به آن نتيجه مطلوب نينجاميد (هدف). يافتههاي پژوهش نشان ميدهد علاوه بر فقدان اجماع رهبري، نهضت مشروطه فاقد تئوري از پيش طراحي شده بود و نتوانست بر اساس يك مدل و ساختار شكل بگيرد (يافتهها).