تعيين عوامل موثر بر اجراي سيستم هوش تجاري از ديدگاه مديريت منابع سازماني

در سال‌هاي نه چندان دور سازمان‌ها در خصوص استقرار سيستم‌هاي يكپارچه نرم‌افزاري جهت مديريت منابع سازماني تصميم‌گيري مي‌كردند و حال پا را فراتر نهاده و در تلاش جهت استفاده بهينه از سرمايه‌گذاري خود در راستاي تصميم‌گيري‌هاي كلان سازمان هستند. ابزارهاي هوش تجاري به كمك سازمان‌ها آمده‌اند تا بتوانند با استفاده از شاخص‌هاي مهندسي شده، سرعت و دقت تصميم‌گيري‌هاي سازماني را افزايش دهند. هدف اصلي از اين پژوهش، تعيين عوامل موثر بر اجراي موفق هوش تجاري در سازمان‌هايي است كه هزينه بسيار زيادي جهت استقرار سيستم مديريت منابع سازماني (ERP) نموده‌اند. به منظور تحقق هدف اصلي پژوهش، عوامل مرثر در اجراي موفق هوش تجاري را در سازمان‌هايي كه نسبت به استقرار ERP اقدام نموده‌اند، مورد بررسي قرار داديم. عوامل موثر در اين زمينه به عوامل استراتژيكي، تاكتيكي و اجرايي تقسيم‌بندي مي‌گردد. با توجه به نو بودن موضوع هوش تجاري و جايگاه آن، همچنين پرداخت اكثر پژوهش‌ها و مقالات از منظر داده كاوي، انبار داده‌ها و موارد زيرساختي و فني به اين موضوع، مباحث مديريتي و ساير عواملي كه بر پياده‌سازي هوش تجاري موثرند، كمتر مورد بررسي قرار گرفته است. به همين دليل عوامل استراتژيكي، تاكتيكي و اجرايي و ميزان تاثير آنها را در پياده‌سازي نرم‌افزار هوش تجاري از ديدگاه مديريت منابع سازماني را مورد بررسي قرار دهيم. جامعه آماري تحقيق از ميان 200 نفر از متخصصين فناوري اطلاعات، كارشناسان سيستم‌ها و مديران ارشد سازمان‌ها بوده است. از 103 پرسشنامه بازگشت داده شده، تمام پرسشنامه قابل بكارگيري در تحليل آماري بود و ما را در رسيدن به پاسخ سوالات تحقيق ياري نمود.همچنين لازم به ذكر است كه از نرم افزار PLS جهت تحليل داده ها استفاده گرديده است.