كليدواژه :
صدق , كذب , مديريت , ساحتهاي قرآني , اعتبار سنجي قرآني
چكيده فارسي :
چكيده
صداقت از كليديترين ويژگي انساني-ايماني يك انسان است و عقل و فطرت آدميان همگام با آموزههاي الهي نقطه مقابل آن (دروغگوي و ناراستي) را صدرنشين مجموعه گناهان و ريشه همه ناهنجاريها دانسته است. از آنجا كه در جامعه اسلامي، افرادي به عنوان مدير سكاندار هدايت بخشهاي مختلف آن ميشوند، بود و نبود اين ويژگي و كيفيت آن تأثير مستقيم و غير مستقيم بر آن مجموعه مديريتي و نظام اسلامي خواهد گذاشت.
قرآن كريم بر اهميت صداقت و راستي تأكيد نموده و ساحتهاي مختلف آن را در زندگي فردي و اجتماعي معرفي كرده است. علاوه بر اين، آيات قرآن كريم برخي از ضابطههايي كاربردي جهت سنجش مستقيم و غير مستقيم صداقت افراد و گروهها را به مسلمانان معرفي ميكند.
اين آيات با بيان آثار و نتايج صداقت و (نقطه مقابل آن) دروغ، اهميت اين ويژگي را در زندگي فردي و اجتماعي تبيين نموده است. پس از بيان اهميت توجه به صداقت در حيطه اعتقادي، اخلاقي و رفتاري مديران جامعه اسلامي، پژوهش حاضر با رويكردي تحليلي و شيوه تحقيق كتابخانهاي به معرفي تفصيلي برخي از ساحتهاي قرآني آن چون صداقت در گفتار، دستورات اجرايي، امور مالي و ... ميپردازد. توجه به آيات قرآن كريم آشكار ميسازد كه اصليترين ركن اعتبارساز ايمان و رفتار يك مسلمان صداقت، راستگويي و راستكرداري اوست. مديري كه گفتار و رفتار او هماهنگ بوده و بر محور راستي استوار است عيار ممتاز ايمان دارد و چنين مؤمني با ترس از روز جزا، تلاش حداكثري و تعهد خود را در مديريت به كار ميگيرد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛ مدير راستگو و صادق نسبت به امكانات مجموعه اعم از نيروهاي تحت مديريت خويش و ابزار و امكانات مادي آن احساس مسئوليت مينمايد و از اسراف و تبذير و به هرز دادن آنها دوري ميكند. موارد اين چنيني را ميتوان گزارهاي براي سنجش ميزان صداقت و راستگويي يك مدير قرار داد امتياز او از اين گزاره را ملاك ادامه كار و يا سلب مسئوليت او قرار داد. سنجش صداقت مديران، با ارائه معيارهاي اعتبارسنجي صداقت، سازوكاري كاملاٌ قرآني در جهت شناخت صداقت مديران و پيشبيني نتايج مديريت آنهاست.
واژگان كليدي: صدق، كذب، مديريت، ساحتهاي قرآني، اعتبار سنجي قرآني
چكيده لاتين :
Abstract
Honesty is the most significant characteristics of a faithful man. Dishonesty, contrary to honesty, is the root cause of evils and abnormalities. In an Islamic society, since many people occupy many managerial posts, the existence and non-existence of honesty makes a big difference. As such it has direct and indirect impact on their administrative posts on the one hand and on Islamic system on the other. The Holy Quran has emphatically emphasized on honesty that can affect the different facets of one’s individual and social lives. The Quran has also introduced to Muslims various applied criteria to directly and indirectly evaluate the honesty or dishonesty of individuals and groups.
The term honesty and dishonesty along with their derivatives have been applied in the Quran. Specifically, the term honesty has been used 155 times and the term dishonesty 282. These verses, explaining the impacts and effects of honesty and falsity in individual and social life, show the significance of this moral code. The present paper, abiding by an analytical approach and making use of library archive, introduces the importance of honesty in various moral, behavioral and doctrinal aspects of managers of Islamic society. Moreover, the author, explains the different facet of honesty such as observing honesty in speech, in executive orders and financial affairs and etc. The study of the Quranic verses shows that honesty is the main element thorough which the credibility of belief and behavior of a Muslim can be evaluated. An honest manager whose words and actions are harmonious and are translated in his behavior, is more praiseworthy. For he fears the doomsday, exerts his maximum effort and is committed to management. The Quran says: The believers are only the ones who have believed in Allah and His Messenger and then doubt not but strive with their properties and their lives in the cause of Allah. It is those who are the truthful. An honest and responsible manager feels commitment towards all the facilities he is in charge and avoids wasting those facilities. Thus, non-squandering of recourses can be a criterion to evaluate and verify the honesty and dishonesty of a manager. Furthermore, he tries to figure out the indexes and mechanisms of evaluating honesty in the light of the Quran to understand the managers’ honesty and predict their managerial results.
Keywords: Honesty, Falsity, Management, Quranic Aspects, Quranic evaluation
