نقش ابزارهاي فرهنگي در تحقق اقتصاد مقاومتي از كانال اصلاح الگوي مصرف

مسئله استفاده بهينه و كارا از منابع، يكي از اساسي ترين اصول تحقق اقتصاد مقاومتي است. لذا اصلاح الگوي مصرف يك گام بلند در جهت، دستيابي به اقتصاد مقاومتي است. اصلاح الگوي مصرف را نبايد به معناي رياضت اقتصادي يا صرفا صرفه جويي تفسير كرد. زيرا تجربه بشري نشان دهنده اين واقعيت است كه در جوامعي كه نقشه صحيحي براي مصرف تدوين و عملياتي شده است سطح رفاه عمومي بسيار بالاتر از سايرين مي باشد. بنابراين هدف از اين سياست تامين رفاه بيشتر با مصرف كمتر منابع اساسي كه اغلب تجديدناپذير نيز مي باشند، است. هدف يافتن راههاي افزايش رفاه و كارآمدي با مصرف منابع كمتر است. رفتارها و كنش هاي فردي و اجتماعي انسان به عنوان موجودي صاحب اراده و متفكر، برخواسته از نگرش‌ها، باورها و ارزش هايي است كه انسان آگاهانه يا ناآگاهانه پذيرفته است و مصرف به عنوان يك رفتار انساني، بيش تر در بستر باور و نگرش حاكم بر اذهان افراد و جامعه شكل مي گيرد. بنابراين سياست اصلاح الگوي مصرف صرفا يك موضوع اقتصادي نيست بلكه هم فرهنگ در آن موثر و هم آن در فرهنگ جامعه موثر است. لذا براي ترويج الگوي صحيح مصرف در جامعه، بايد بستر پذيرش ارزش ها وباورهاي اصيل اسلامي و تثبيت و گسترش آن را فراهم ساخت كه اين امر به وسيله دستگاه هاي فرهنگ‌ساز(رسانه ها، آموزش و پرورش و...) صورت مي گيرد. از اين رو، مهمترين راهكار فرهنگي در اين زمينه، ترويج اعتقادات ديني مرتبط با پرهيز از اسراف و عدم مصرف خارج از الگوي مصرف اسلامي مي باشد.