بررسي رابطه بين ابعاد تفكر سيستمي با هوش تجاري و هوش رقابتي مديران شركت هاي صنعتي علي آباد كتول

نظر به اهميت تفكر سيستمي در سازمان و نقش آن در تجارت و رقابت تحقيق حاضر با هدف ناخت رابطه بين تفكر سيستمي با هوش تجاري و هوش رقابتي مديران انجام گرديده است. روش: در يك بررسي توصيفي– همبستگي 92 مدير از شركت ها و واحدهاي توليدي صنعتي شهرستان علي آباد كتول كه به روش نمونه گيري تصادفي ساده (قرعه كشي) انتخاب شده بودند، به پرسشهاي مقياسهاي تفكر سيستمي گلدمن(2006)، هوش تجاري پروويچ (2012) و هوش رقابتي فاهي ( 2007) پاسخ دادند. داده ها جمع آوري شده پس از نمره گذاري با نرم افزار spss و به كمك روشهاي آماري توصيفي و ضريب همبستگي تحليل شدند. يافته ها: ابعاد تفكر سيستمي 3 درصد از واريانس متغير هوش تجاري و 41 درصد از واريانس متغير هوش رقابتي را پيش بيني مي كند. بين سلسله مراتب سازماني و هوش تجاري رابطه وجود نداشت. در حاليكه بين سلسله مراتب سازماني و هوش رقابتي در مديران رابطه وجود داشت. بين چندپايايي/ همپايايي و هوش تجاري و رقابتي رابطه معناداري وجود داشت. بين وابستگي به اجزا مبهم و هوش تجاري و رقابتي رابطه معناداري مشاهده نشد. بين ارتباط محيطي و هوش تجاري مديران رابطه معناداري مشاهده نشد در حاليكه بين ارتباط محيطي و هوش رقابتي مديران رابطه معناداري وجود داشت. بين كل نگري و هوش تجاري رابطه معناداري وجود نداشت، در حاليكه بين كل نگري و هوش رقابتي مديران رابطه معناداري وجود داشت.