شماره ركورد كنفرانس :
4426
عنوان مقاله :
كاربست واژه شوق در نهج البلاغه و معنايابي توصيفي آن در «شوق به مرگ»
پديدآورندگان :
شريعت ناصري زهره z.shariatnaseri@yahoo.com دانشجوي دكتري مدرسي معارف (قرآن و متون) دانشگاه قرآن و حديث
كليدواژه :
معناشناسي , شوق , جانشيني و همنشيني , نهج البلاغه , تفسير.
عنوان كنفرانس :
چهارمين كنگره بين المللي فرهنگ و انديشه ديني با محوريت شكوفايي فطرت و استعدادها با هويت ديني
چكيده فارسي :
نگاه معناشناختي به متن و تحليل معنايي واژگان آن، يكي از راههاي دست يابي به دقايق معنا و پي بردن به مقصود گوينده و جهان اوست.با اين نوع نگاه در متوني كه با متن وحياني نسبت دارند و از ساختاري ويژه برخوردارند، سطوح معنايي بيشتري قابل بهره برداري است.در اين نوشتار «شوق» در نظام معنايي نهج البلاغه و با توجه به همنشينان و تقابل معنايي آن، معنا يابي شده است.تحليل معناشناختي شوق در نهج البلاغه نشان داده است كه اين واژه با «الي» و «نفس» هم نشين است؛ ولي در اين مقاله بر همنشين هاي معنادار شوق تأكيد شده و از راه بررسي تحليلي واژه هاي همنشينِ پر بسامد و مؤثر به جهان بيني امام علي عليه السلام در يكي از متعلقات شوق(شوق به مرگ) دست يافته است.نتيجه هم نشيني و تقابل معنايي نشان داده است كه شوق مدنظر امام علي عليه السلام به هر چيزي تعلق نگرفته، بلكه به امور مطلوب و محبوبِ پايدار تعلق يافته است.علاوه بر اين، متعلق شوق از ديد امام از سطح مورد انتظار بالاتر رفته و به امري تعلق يافته كه مورد خواست همگان نيست و آن شوق به مرگ است. شوق به مرگ اساسا با چند گونه شناخت مرتبط است:1.شناخت نشئه دنيا و ويژگي هاي آن -همچون گذرا بودن و اصالت نداشتن 2.علم به نشئه آخرت و اصيل بودن آن 3.اطمينان از عمل درخور و توشه گيري براي جهان دائمي. تا شناخت متعلق شوق واقع نشود، شوق به بار نمي نشيند.نتيجه شوق، تلاشي است كه به عمل(صالح) منتهي مي شود.