شماره ركورد كنفرانس :
4760
عنوان مقاله :
مطالعه تطبيقي برنامههاي ارتقاء شايستگي حرفهاي معلّمان و دانشجومعلّمان در نظام تربيتمعلّم ايران با كشورهاي انگلستان و ژاپن
پديدآورندگان :
عمراني ليلا leila.omrani20@gmail.com دانشجوي دكتري مطالعات برنامه درسي دانشگاه تبريز- كارمند آموزش و پرورش ناحيه يك تبريز , افشاري هريس مالك رئيس رفاه آموزش و پرورش استان آذربايجان شرقي ، آدرس پستي : تبريز ، كوي ولي امر، خيابان فرهنگ دوم، , كاظميان حسين دانشآموخته كارشناسي ارشد مهندسي معماري سيستم هاي كامپيوتري دانشگاه تبريز- كارمند آموزش و پرورش آذربايجان شرقي
كليدواژه :
مطالعه تطبيقي , نظام تربيت معلم , ارتقاء شايستگي حرفهاي , ايران , ژاپن , انگلستان
عنوان كنفرانس :
اولين كنفرانس بين المللي آموزش و پرورش تطبيقي
چكيده فارسي :
هدف اين پژوهش، مطالعه تطبيقي ملاكهاي پذيرش، اهداف و برنامههاي ارتقاء شايستگي حرفهاي معلّمان و دانشجومعلّمان در نظام تربيتمعلّم ايران با كشورهاي انگلستان و ژاپن بوده است. روش تحقيق در اين تحقيق، تطبيقي تحليلي است. الگوي مورد استفاده در اين زمينه الگوي جرج بردي است كه چهار مرحله توصيف، تفسير، همجواري و مقايسه را در اين مطالعات تطبيقي مشخص ميكند. بر اساس اين الگو ابتدا اطلاعات مورد نياز كشورها از منابع معتبر گردآوري و تفسير شده، سپس طبقهبندي و در مرحله آخر تفاوتها و شباهتها مورد بررسي و مقايسه قرار گرفتهاند. اطلاعات مورد نياز آن براي پاسخگويي به پرسشهاي تحقيق از طريق اسناد و مدارك كتابخانهاي، گزارشهاي تحقيقي، سايتهاي معتبر علمي لاتين و سايتهاي وزرات آموزش و پرورش كشورهاي مورد مطالعه گردآوري شده است. مهمترين نتايج بدست آمده نشان ميدهد كه: 1) در هر سه كشور ايران، ژاپن و انگلستان براي گزينش دانشجو معلّمان شرايط ويژه و ملاكهاي شايستگي را در نظر ميگيرندكه حاكي از اهميت پذيرش و گزينش داوطلبان حرفهاي معلّمي در هر سه كشور ايران، ژاپن و انگلستان است با توجه به اين نكته كه در كشور ژاپن و انگلستان حرفه معلّمي از منزلت و موقعيت اجتماعي شايستهاي برخوردار است اما در ايران از آنجايي كه معلمان از موقعيت اجتماعي و اقتصادي شايستهاي برخوردار نيستند، حرفهاي معلّمي براي جوانان به ويژه جوانان مستعد و هوشمند جاذبه ندارد و بايد توجه نمود كه عدم توجه به نقش و جايگاه معلّم، آموزش و پرورش را از داشتن نيروي انساني متخصص، متعد و دلسوز محروم مي سازد و در نتيجه هدفهاي نظام آموزش و پرورش و انتظارات مردم از مدرسه برآورده نخواهد شد. 2) در هر سه كشور ايران، ژاپن و انگلستان بهبود بخشيدن به كيفيت تربيت معلّم در سطح ملّي را به عنوان هدف كلي تربيت معلّم ذكر نموده و بر برنامههاي آموزش و پرورش معلّمان متمركز شدهاند، با اين تفاوت كه در كشور انگلستان به منظور دستيابي به هدف كلي يعني كيفيتبخشي به آموزشمعلّمان اقدام به تاسيس موسسات استانداردسازي در اين زمينه كردهاند كه با مراكز تربيت معلم در اين كشور ارتباط داشته و ملاكهاي شايستگي معلّمان را با توجه به فرهنگ و فلسفه ملي كشور انگلستان تدوين و اجرا ميكنند و اين در حالي است كه در كشورهاي ايران و ژاپن اهداف در قالب شايستگيها و تواناييهاي كلي مطرح شدهاند. 3) اكثر برنامههاي آموزشي كه در هر سه كشور ايران، ژاپن و انگلستان براي ارتقاء شايستگيهاي حرفهاي معلّمان به كار برده ميشود در غالب برنامههاي آموزشي ضمنخدمت ارائه مي گردد، تفاوت بارزي در ماهيت و چگونگي ارتقاء شايستگيهاي حرفهاي معلّمان در هر دو كشور ژاپن و انگلستان با ايران وجود دارد كه مي توان به تعين استانداردها و نشان كيفيت معلّمي در انگلستان، تعيين و برنامهريزي براي تحصيل در مقاطع تحصيلي دانشگاهي تا دكتري براي معلّمان در انگلستان، استفاده گسترده از تكنولوژي آموزشي در آموزش ضمنخدمت معلّمان در ژاپن، كسب شايستگيهاي معلّمي متناسب با ساختار نظام آموزشي در ژاپن، ايجاد و گسترش پژوهش مشاركتي براي معلّمان در ژاپن، مبادله معلمان در ژاپن به منظور ارتقاء شايستگيهاي حرفهاي آنان نام برد اما اين چنين برنامههاي در ايران جايگاه چندان مناسبي ندارند.