شماره ركورد كنفرانس :
4793
عنوان مقاله :
تفاوت هم بوم پنداري از ديدگاه ديويد هرمن با همذات پنداري در روايتشناسي
پديدآورندگان :
توكلي رستمي فاطمه maahoor1tr@gmail.com استاديار دانشگاه پيام نور تهران مركز جنوب , زاهدين فرد مريم mzahedi84@yahoo.com كارشناس ارشد دانشگاه پيام نور تهران
كليدواژه :
روايت شناسي , هم بوم پنداري , همذات پنداري , ديويد هرمن
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي تحقيقات ادبي
چكيده فارسي :
بهترين ابزار براي پاسخ به اين پرسش كه ما چگونه ذهن خود را درگير خلق معنا در داستان ها مي كنيم زبان شناسي شناختي است و ديويد هرمن معتقد است زبان شناسي شناختي راهنماي روايت شناسي است و روايت شناسي شناختي جوانب داستان را در هر كجا و با هر ترتيب رواي كه روايت شده باشد با توجه به كاركرد ذهن مي سنجد . هرمن عنصر هم بوم پنداري را يكي از عناصر بنيادين روايت مي داند . وي هم بوم پنداري را اين گونه تعريف مي كند: بازنمود روايي ، با برجسته سازي تأثير رويدادهاي داستان بر ذهن اشخاص حقيقي يا خيالي ؛ تجربه زيستن در جريان داستان را به خواننده القا مي كند . حال اين سؤال پيش مي آيد كه تفاوت هم بوم پنداري با همذات پنداري در روايت شناسي چيست ؟ آيا منظور ديويد هرمن از عنصر هم بوم پنداري در يك داستان همان همذات پنداري با داستان بوده است ؟ و به اين پاسخ مي-رسيم كه همذات پنداري تلاشي است كه مخاطب مي كند براي قرار دادن خود در جايگاه شخصيتي در داستان و ايجاد ارتباط نزديك با وي ، و هم بوم پنداري تلاشي است كه نويسنده مي كند براي ايجاد فضايي ، كه تجربه زيستن در فضاي داستان را هرچه بهتر بتواند به خواننده القا كند . در واقع ايجاد هم بوم پنداري در روايت منحصر به راوي است و همذات-پنداري منحصر به مخاطب روايت ؛ و اين دو رابطه مستقيم باهم دارند . هر چه راوي در ايجاد هم بوم پنداري موفق تر باشد مخاطب بهتر در فضاي داستان قرار مي گيرد و بهتر با شخصيت-هاي داستان همذات پنداري مي كند البته هم بوم پنداري يكي از عوامل مؤثر در همذات-پنداري است اما به عقيده من مهمترين عامل به شمار مي آيد. پژوهش حاضر به شيوه پژوهشِ توصيفي - تحليلي و با استفاده از منابع كتابخانه اي انجام شده است .