حملات 11 سپتامبر و نقش آن بر سياست هاي استراتژيك آمريكا

حوادث 11 سپتامبر آن‌چنان داراي اهميت بود كه از حد يك تاريخ ساده فراتر رفت و خود به‌عنوان يك نام برگزيده شد. ابرقدرت آمريكا، بر آن شد كه از اين حادثه به بهترين نحو استفاده كند. در اين ميان عدم مسئله موردنظر سياست‌هاي استراتژيك بود. اين سياست‌ها مبناي كار دولت آمريكا و سياست‌هاي توسعه طلبانه بوده و داراي دقت فراوان است. بدين‌صورت چرخش سياست آمريكا بسيار زودتر از مورد انتظار مشاهده شد. حمله به افغانستان و سرنگوني دولت طالبان كه آمريكا خود باني تولد آن بود نخستين نتيجه اين اقدام بود. در سياست‌هاي دولت آمريكا، خاورميانه جاي ويژه‌اي دارد. اين اهميت در دولت‌هاي استعماري پيشين نيز ديده‌شده بود. آن‌چنان‌كه وجود نفت يك امتياز اين خطه به شمار مي‌آيد. با توجه به جمعيت اكثريت مسلمان، امريكا در دوراهي رفتار با مسلمانان قرار گرفت. نظريه‌پردازان واقع‌گراي آمريكايي را بايد پيشگام توليد دانش در اين مورد دانست. اولين مرحله‌ي مطالعات در اين كشور بر محور بررسي استراتژي هسته‌اي آن در قبال اتحاد جماهير شوروي شكل گرفت. در اين راستا اهميت روزافزون اين مسئله موردتوجه قرار گرفت. دولت آمريكا با توجه به آينده توسعه طلبانه خود منافع استراتژيك را شكل داد كه در برخي موارد با هوشياري ملت‌هاي مسلمان به شكست انجاميد.