نقش تعديل كنندگي جنسيت در رابطه بين كمال گرايي و بهزيستي روان شناختي دانشجويان

تحقيق حاضر با هدف بررسي تفاوت دختران و پسران دانشجو در پيش بيني بهزيستي روان شناختي بر اساس كمال گرايي به انجام رسيد. روش پژوهش توصيفي، از نوع همبستگي و نمونه‌اي با حجم 341 نفر با روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي چندمرحله‌اي از كليه دانشجويان دختر و پسر مقطع كارشناسي دانشگاه صنعتي سيرجان كه مشغول به تحصيل در سال تحصيلي 95-94 بودند؛ انتخاب شد. به منظور گردآوري داده ها از پرسشنامه هاي، مقياس بهزيستي روان شناختي ريف و مقياس چندبعدي كمال گرايي فراس استفاده گرديد. يافته هاي پژوهش بين بعد منفي كمال گرايي با بهزيستي روان شناختي همبستگي منفي و معنادار و بين بعد مثبت كمال گرايي با بهزيستي روان شناختي همبستگي مثبت و معناداري را در بين دو گروه نشان داد. علي رغم همبستگي منفي و معنادار سازه كلي كمال گرايي با بهزيستي روان شناختي در دختران همبستگي منفي اين دو متغير در پسران معنادار نبود. نتايج حاصل از برنامه الحاقي پردازشگر هايس در تحليل رگرسيون نشان داد پيش بيني بهزيستي روان شناختي بر اساس كمال گرايي منفي و همچنين كمال گرايي مثبت در دانشجويان دختر و پسر تفاوت معناداري نداشت درحالي‌كه نقش تعديلي جنسيت در رابطه نمره كلي كمال گرايي با بهزيستي روان شناختي دانشجويان معنادار بود (05/0 p). ازآنجاكه در افراد كمال گرا ارزيابي‌هاي خود انتقادگر شديد و نگراني افراطي ناشي از ترس از شكست مي تواند مانعي جدي، در دستيابي شخص به بهزيستي روان شناختي محسوب گردد لذا تفاوت هاي جنسيتي در رابطه كمال گرايي با بهزيستي روان شناختي نتيجه اي دور از انتظار نيست.