بررسي موانع اجراي استراتژي در شركت توزيع نيروي برق استان هرمزگان بر اساس مدل هفت اس مكينزي

تحقيق حاضر، باهدف تعيين و اولويت‌بندي موانع اجراي استراتژي در شركت توزيع نيروي برق استان هرمزگان با استفاده از مدل هفت اس مكينزي صورت پذيرفته است. اين تحقيق ازنظر هدف كاربردي و راهبرد انجام اين پژوهش به روش طرح‌هاي پژوهشي آميخته اكتشافي است؛ كه در دو بخش كيفي و كمي انجام‌شده است؛ كه در بخش كيفي با انجام مصاحبه (نيمه ساختاريافته) با 9 نفر از افراد خبره و متخصص كه اعضاي تيم برنامه‌ريزي استراتژيك شركت مذكور بودند و با تحليل داده‌ها به روش تحليل محتوايي با استفاده از نرم‌افزار MAXQDA10 21 عامل به‌عنوان موانع اجراي استراتژي شناسايي گرديدند؛ و در بخش كمي تحقيق جهت تحليل داده‌هاي پژوهش باهدف اولويت‌بندي موانع اجراي استراتژي از پرسشنامه مقايسات زوجي و با بهره‌گيري از تكنيك فرآيند تحليل سلسله مراتبي AHP فازي چانگ به روش گوگوس و بوچر كه در اختيار 17 نفر از كاركنان شركت توزيع نيروي برق قرار گرفت 21 عامل شناسايي‌شده به ترتيب اهميت رتبه‌بندي گرديدند. نتايج تحقيق نشان مي‌دهد كه تمامي عوامل مدل هفت اس مكينزي جزء موانع پياده‌سازي استراتژي مي‌باشند كه مهم‌ترين موانع، موانع ارزش‌هاي مشترك (در معيارهاي اصلي) و عدم انتقال استراتژي به سطح كاركنان (در معيارهاي فرعي) است كه پيام بسيار مهمي دارد كه تا زماني كه ارزش‌هاي مشترك به‌درستي تعريف نگردد و به‌صورت شفاف به كاركنان ابلاغ نشود اجراي استراتژي‌ها غيرممكن خواهد بود.