شماره ركورد كنفرانس :
4856
عنوان مقاله :
تحليل كاربردشناسانه طراوت معاني قرآني به عنوان معجزه اي جاودان
پديدآورندگان :
موتورچي سيد محسن quran@sbu.ac.ir كارشناس ارشد تفسير قرآن كريم دانشگاه قم , صفري عبدالله كارشناس ارشد تفسير قرآن كريم دانشگاه شهيد بهشتي جامعه المصطفي
كليدواژه :
اعجاز قرآن , كاربردشناسي , معاني طولي , القاء , فهم.
عنوان كنفرانس :
پنجمين همايش ملّي اعجاز قرآن كريم
چكيده فارسي :
قرآن معجزه جاويدان پيامبر اسلام است، لذا وجه اعجاز آن نيز بايد ابدي باشد. به ضرورت عقل تنها وجهي كه ميتواند فرازماني و فرامكاني بوده و همواره همپاي تغييرات در حركت باشد، لاجرم از جنس معنا است. مفسرين سلفي، مخالفان تاويل قرآن و تفسير علمي و همچنين طرفداران نظريه عرفي بودن زبان قرآن، معاني قرآن را محدود در سطح فهم مخاطبان عصرنزول ميدانند و نزول قرآن با كيفيتي غير از اين را خلاف عقل ميپندارند. روشن است كه اين اعتقاد در حقيقت انكار ابدي بودن اعجاز معرفتي و مفهومي قرآن محسوب ميشود. از طرفي ميدانيم كه معجزه خارق عادت است، اما خلاف مقتضاي عقل نيست. لذا مسأله اين پژوهش آن است كه نوعي تحليل از تجديدپذيري معاني قرآن ارائه دهد، به گونهاي كه اثبات كند، اين موضوع مخالف عقل نبوده، بلكه اعجاز قرآن را به واسطه وجود اين واقعيت اثبات كند. روش اين پژوهش توصيفي-تحليلي است و در حوزه علوم زبانشناسي با رويكردي كاربردشناسانه به بررسي مفاهمه قرآني پرداخته است. در تحليل كاربردشناسانه كاركرد زبان، گويندگان به اقتضاي سطح معرفتي خويش دست به القاي معاني ميزنند و شنوندگان نيز مطابق معرفت خويش ميفهمند. لذا القاء معاني و فهم آنها، دو مقوله مشكّك هستند. در اين تحليل، اگر متكلم در سطح معرفتي بالاتر از مخاطبين قرار داشته باشد، با معرفت افزايي مخاطبان، سير فهم ميتواند از معناي پايه به سمت سطوح فوقاني امتداد يابد و زنجيره اي از معاني طولي و متكامل تشكيل گردد. روشن است كه عدم درك معناي پايه زمينه برداشتي در عرض مراد متكلم را فراهم ميكند. قرآن، معجزه باشد يا نباشد پديده اي از جنس زبان است و تحليل فوق در آن جاري است. حال اگر اين كتاب از مبدائي فوق بشري و غيبي صادر شده باشد، حتما معاني آن نسبت به فهمهاي مردم عصر نزول و همچنين نسبت به فهم ساير مردمان در اعصار و امصار بعد تا ابديت شمول معنايي خواهد داشت. حال ما بدون تحميل به قرآن، معاني جديدي را كه با تكامل معرفت بشري حاصل ميشوند، به وضوح در بستر تاريخ تفسير مييابيم. اين حقيقت نشان دهنده آن است كه قرآن همواره حامل معارفي فوق فهم عصري از آن است و لذا اثبات كننده مبداء صدوري فوق بشري و الهي براي اين كتاب است. از طرفي در تحليل كاربرد شناسانه از زبان، اين پديده نه تنها مخالف عقل نيست، بلكه حقيقتي از سر حكمت و جوشان از حقيقت است.