شماره ركورد كنفرانس :
5292
عنوان مقاله :
نسبت عدالت و مصلحت در سيرة علي عليه السلام
پديدآورندگان :
شكراللهي نادر nadershokrollahi@gmail.com گروه آموزشي معارف اسلامي دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه خوارزمي، تهران، ايران؛
كليدواژه :
عدالت , مصلحت , طلحه و زبير , معاويه , سيرة علي(ع).
عنوان كنفرانس :
همايش ملي اسلام و ارشهاي متعالي با تاكيد بر عدالت
چكيده فارسي :
تأمل بر عدالت و تشخيص مصداق و قلمرو پايبندي به آن از مهمترين وظايفي است كه حكومتهايي كه داعية دين و عدالت دارند بايد به آن بينديشيند. يكي از اين پرسشها نسبت سنجي بين عدالت و مصلحت است. علي(ع) شخصيت معيار عدالت در فضاي تفكر شيعي بلكه اسلامي است. بين عدالتورزي و مصلحتانديشي در سيرة سياسي علي(ع) كداميك اولويت دارد؟ اگر عدالتورزي را به عنوان اجراي احكام الهي و آنچه امام(ع) حق ميدانند، و مصلحتانديشي را مطابق سليقة جامعه رفتار كردن تا نظام سياسي باقي بماند، تعريف كنيم، در اين صورت در سيرة امام(ع) گاه ديده ميشود كه عدالت بر مصلحت تقدم دارد و گاه بر عكس. مخالفت با خواستة طلحه و زبير كه به جنگ جمل كشيده شد، و مخالفت با ابقاء معاويه كه به جنگ صفين و به تبع آن جنگ نهروان، منجر شد و همچنين اجراي حدود الهي كه فرار نجاشي به سمت معاويه را بوجود آورد اين تقدم را نشان ميدهد. اما از سوي ديگر سكوت 25 سالة ايشان، قبول حكميت در صفين، و بعضي از كلمات ايشان نشان از تقدم مصلحت بر عدالت دارد. عدهاي بر اين باورند كه مصلحت جامعة اسلامي به دليل خواست انقلابيون همين سيرة عادلانه بود. اما در اين نوشته به روش كتابخانهاي و بررسي موارد متعارض و تلاش براي جمع آن به اين تحليل رسيديم كه امام(ع) تا آنجا كه در توان دارند بر اجراي اوامر الهي اصرار دارند. اما در مواردي كه توان اجراي منويات الهي خود را ندارند، و كيان جامعة اسلامي در خطر قرار ميگيرد، مصلحت جامعة اسلامي را در سكوت ميدانند.