مقايسه عدالت در اقتصاد سرمايه داري و اقتصاد اسلامي از منظر تفكر سيستمي

Comparison of justice in capitalist economy and Islamic economy from a systemic thinking perspective.

مقايسه عدالت در نظام اقتصادي سرمايه داري و نظام اقتصادي اسلامي از منظر تفكر سيستمي، موضوعي پيچيده و گسترده است. اين مقاله به بررسي نظريه سيستمي عدالت مي‌پردازد كه بيان مي‌كند تحقق عدالت تنها با عملكرد مجموعه‌اي از عناصر و خرده نظام‌هاي مرتبط با يكديگر ممكن است. هدف اين مقاله، بررسي تطبيقي دو سيستم، نظام اقتصاد اسلامي و نظام اقتصاد سرمايه داري و بررسي اصول اساسي آنها از نظر عدالت در توزيع ثروت است. براي اين منظور، با استفاده از روش تحقيق توصيفي و تحليلي، با توجه به نحوه رسيدن به اهداف اصلي يا فرعي و جهان‌ بيني حاكم بر هر كدام، تفاوت عدالت در نظام اقتصاد اسلامي و سرمايه داري بررسي شده است. يافته هاي اين مقاله نشان مي دهد كه در نظام اقتصادي سرمايه داري، تمركز بر توليد سود و رشد اقتصادي است و توزيع ثروت به صورت غيرمتقارن و نامتوازني انجام مي شود. در حالي كه در نظام اقتصادي اسلامي، توجه به توزيع عادلانه ثروت و تامين نيازهاي ضروري و عادي مردم است. همچنين، در نظام اقتصادي اسلامي، مفهوم مالكيت و توزيع ثروت بر اساس ارزش هاي ديني و اخلاقي تعريف مي شود، در حالي كه در نظام اقتصادي سرمايه داري، مالكيت و توزيع ثروت بر اساس قوانين بازار و حقوق مالكيت تعريف مي شود. نتيجه گيري اين مقاله، نشان مي دهد كه نظام اقتصادي اسلامي و سرمايه داري، دو سيستم با اصول، ارزش ها و مكانيسم هاي عملياتي خاص خود هستند كه رويكرد آنها را به عدالت در امور اقتصادي شكل مي دهد. با اين حال، نظام اقتصادي اسلامي با توجه به توزيع عادلانه ثروت و تامين نيازهاي ضروري و عادي مردم، به نظر مي رسد براي دستيابي به اهداف اصلي يا فرعي، بهترين راهكارها را ارائه مي دهد.

Comparing justice in the capitalist economic system and the Islamic economic system from a systemic thinking perspective is a complex and extensive subject. This article examines the systemic theory of justice, which states that achieving justice is only possible through the performance of a set of elements and related subsystems. The aim of this article is to compare the two systems, the Islamic economic system and the capitalist economic system, and examine their fundamental principles in terms of justice in wealth distribution. To this end, using descriptive and analytical research methods, the differences in justice in the Islamic economic system and capitalism are examined based on how they achieve their main or subsidiary goals and their prevailing worldview. The findings of this article show that in the capitalist economic system, the focus is on profit production and economic growth, and wealth distribution is carried out in an unequal and disproportionate manner. In contrast, in the Islamic economic system, attention is paid to fair wealth distribution and meeting the basic and normal needs of the people. Additionally, in the Islamic economic system, the concept of ownership and wealth distribution is defined based on religious and ethical values, while in the capitalist economic system, ownership and wealth distribution are defined based on market laws and property rights. The conclusion of this article shows that the Islamic economic system and capitalism are two systems with their own unique principles, values, and operational mechanisms that shape their approach to justice in economic affairs. However, the Islamic economic system, with its emphasis on fair wealth distribution and meeting the basic and normal needs of the people, seems to offer the best solutions for achieving their main or subsidiary goals.