شماره ركورد كنفرانس :
5366
عنوان مقاله :
خوانش مهم‌ترين خاستگاه‌هاي «تقديس ابليس» در تصوف
پديدآورندگان :
شفيعي دارابي حسين shafieidarabi@chmail.ir حوزه علميه قم/هيأت علمي جامعة المصطفي(صلي الله عليه و آله و سلم)/استاديار دانشگاه مجازي المصطفي(صلي الله عليه و آله و سلم)/مدير گروه علمي تفسير و علوم قرآن جامعة الزهراء(سلام الله عليها)
تعداد صفحه :
27
كليدواژه :
تصوف , تقديس ابليس , جبرگرايي , مسلك عشق , عقل‌ستيزي , تأويل‌گرايي افراطي
سال انتشار :
1397
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي تصوف، شاخصه ها و نقدها
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
در خلال آيات شريفه قرآن كريم، ضمن توصيف «ابليس» به اوصافي همچون: خَذُول، رَجيم، مارِدْ، مَدْحور، مَريد، مُضِلّ، مَلْعون و...، از همه انسان‌ها به‌ويژه انسان‌هاي مؤمن، خواسته شد كه ابليس را به‌جهت اوصاف مذكور، دشمن خويش دانسته و از برآورده‌ساختن خواسته‌هايش گريزان باشند و همواره در جهت ستيز با او تلاش نمايند. آثار گفتاري و نوشتاري قاطبه سران و اقطاب تصوف و پيروانشان، گوياي اين حقيقت است كه آنان، نه‌تنها به اين خواسته قرآني توجه نكرده‌اند، بلكه آشكارا از باور به بي‌گناهي ابليس سخن به‌ميان آورده‌اند. آن‌ها با اعمال توجيهاتي خاص به تقديس او پرداخته و در قالب تعابيري آميخته با باري مثبت، كوشيده‌اند تا نافرماني او در قبال امر سجده بر آدم(عليه السلام) را كاركردي آراسته با صبغه توحيد ناب جلوه دهند. قطعا شكل‌گيري و بروز چنين باورها و تلاش‌هايي، برآمده از خاستگاه‌هايي خاص است. اين مقاله با بهره‌گيري از روش كتابخانه‌اي، درپي پاسخ به اين پرسش اساسي است كه مهم‌ترين خاستگاه‌هاي مؤثر در باورمندي متصوفه به بي‌گناهي ابليس و تلاش آنان در جهت تقديس وي چه مي‌باشد؟ ساختار و محتواي اين مقاله، گوياي اين حقيقت است كه اولا آميخته‌بودن تاريخ زندگي متصوفه به باور و تلاش مورد اشاره، واقعيتي غيرقابل انكار مي‌باشد. ثانيا اموري همانند جبرگرايي، مسلك عشق، عقل‌ستيزي و تأويل‌گرايي افراطي در عرصه فهم قرآن، از مهم‌ترين خاستگاه‌هاي مؤثر در شكل‌گيري و بروز باورها و تلاش‌هاي ياد شده است. ثالثا باور و تلاش مذكور، ازجمله نقاط مشترك بين اقطاب صوفيه و مدافعان جريان‌هاي فكري عرفان‌هاي كاذب و طراحان حلقه‌هاي به‌اصطلاح عرفاني در دهه‌هاي اخير، در دو حوزه باور و رفتار محسوب مي‌شود.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت