شماره ركورد كنفرانس :
5366
عنوان مقاله :
نقدي بر گزينش متون صوفيه در كتب درسي ادبيات فارسي و تأثير ضمني آن در ايجاد باورهاي فرقهاي
پديدآورندگان :
حسيني محمدرضا mreza-hoseini@yahoo.com دانشگاه پيام نور , يعقوبي محمدطاهر taher113@gmail.com دانشگاه پيام نور , قريشي كرين حسن shquorishi@gmail.com دانشگاه پيام نور , ميكائيلي محمدامين a.mikaeili@uma.ac.ir دانشگاه محقق اردبيلي و دانشجوي دكتراي مدرسي معارف اسلامي (تاريخ و تمدن اسلام)
كليدواژه :
آموزش و پرورش , نگارش كتاب درسي , ادبيات فارسي دوره دبيرستان , دانشآموز , صوفيه , ترويج تصوف.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي تصوف، شاخصه ها و نقدها
چكيده فارسي :
نقش بسزا و بيبديل مدرسه در شكلگيري شخصيت و هويت ديني و اجتماعي دانشآموزان و همچنين تأثير متون درسي در ايجاد و تثبيت باورها و انديشهها در دوره دانشآموزي و در مقطع حساس نوجواني انكارناشدني است و ازهمينرو، متون آموزشي / درسي - به ويژه در ايران اسلامي كه پرچمدار مذهب تشيع است - بايد به شيوهاي متقن و منسجم و در راستاي نهادينهسازي عقايد و آموزههاي اصيل اسلامي - شيعي نگاشته شوند و از عقايد و انگارههاي خطا و خرافي، خالي و پيراسته و بري باشند. با اين همه، پوشيده نيست كه در كتابهاي درسي دوره دبيرستان، بهويژه در كتب ادبيات فارسي، گزيدههايي از نگاشتههاي اهل تصوف كه انگارههاي آنان دستكم در بسيار موارد و بهشكل بنيادين با آموزهها و انديشههاي شيعي در تضاد و تخالف است، گنجانده شده و بخشهايي از اين كتب به معرفي اقطاب اهل تصوف اختصاص يافته است. در اين مقاله، با روش توصيفي - تحليلي، ضمن واكاوي و بررسي تأثير اين متون بر نهادينه شدن عقايد فرقهاي در ذهن و ضمير دانشآموزان، چنين رويكردهايي را نقد و به چالش كشيده شده است و در اين راستا با تمركز بر شش كتاب ادبيات فارسي دوره دبيرستان كه بهصورت رسمي براي آموزش ادبيات فارسي و آشناساختن دانشآموزان با ميراث ادبي درنظر گرفته شدهاند، نمونههايي از مطالب و مباحث مطرح شده در اين كتابها كه ميتواند در ايجاد باورهاي فرقهاي و عقايد ناهمسو با مذهب رسمي ايران (تشيع)، تأثيرگذار باشند، معرفي و نقد شدهاند. نتايج اين پژوهش حاكي از آن است كه بهرهگيري بيجا و بيش از اندازه از آثار و ادبيات اهل تصوف و درج متون و مطالبي كه بازتابدهنده نگرش اشعريهاند، به ترويج اشعريگري و نهادينهشدن نگرۀ ضديت با عقل و خِرَدستيزي و رسوخ روحيه انفعالي در نهادِ نسل نوخاسته خواهد انجاميد و دانشآموزان را به جرگه جبرگرايي و ورطه شريعتگريزي سوق خواهد داد.