اقدام پژوهي: چگونه توانستم وضعيت تحصيلي و رفتاري دانش‌آموز ديرآموزم آرمين را بهبود بخشم؟

هدف از اين پژوهش آن است تا از طريق شيوه هاي مناسب ياددهي و يادگيري مناسب و هدفمند به معلمان كمك كند تا فرايند يادگيري دانش آموزان ديرآموز را تسهيل كنند و ظرفيت يادگيري آنها را ارتقاء بخشند. در اين پژوهش، جامعه آماري را دانش آموزان كلاس اول ابتدايي دبستان شمس تبريزي شهرستان مراغه تشكيل ميداد كه در اين بين آرمين به عنوان نمونه آماري انتخاب شد. ابزارهاي تحقيق شامل پرونده سلامت دانش آموزان، تشكيل جلسات با والدين و بررسي ميزان آگاهي و سطح سواد والدين بود. يكي از مشكلاتي كه معلمان با آن مواجه هستند، نحوه ي تعامل با دانش آموزان ديرآموز است. معلمان با صبر و حوصله و نيز شناخت ويژگي هاي اين دانش آموزان ميتوانند به آنان كمك كنند تا بهتر از عهده ي تكاليف درسي خود برآيند. متاسفانه برخي همكاران جهت دستيابي به اهداف آموزشي، متوسل به تنبيه و روشهاي نامطلوب ديگري ميشوند. تصور اين است كه دانش آموزان ديرآموز، دانش آموزان ضعيفي هستند و بايد به اجبار به مدرسه فرستاده شوند اما اين راه حل مناسبي نيست. يكي از پيامدهاي اين اقدام، هموار كردن مسير براي اخراج دانش آموز از مدرسه و ايجاد نقطه اي تاريك در زندگي وي به عنوان يك قرباني است. در اين پژوهش علاوه بر معرفي دانش آموزان ديرآموز و ويژگيهاي آنها، به شناسايي دانش آموزان ديرآموز در كلاس درس و راهكار براي بهبود ظرفيت يادگيري آن‌ها پرداخته شده است. در نتيجه براي بهبود وضعيت تحصيلي و رفتاري دانش آموزان ديرآموز همه افراد دخيل يعني نظام آموزشي، مدير، معلم، همكلاسي ها، خانواده و خود دانش آموز، بايد در فرايند آموزش درگير شوند.